انشا ازاد

انشا داستانی در مورد احترام به پدر و مادر شهید سلیمانی

احترام به پدر و مادر شهید سلیمانی

انشا داستانی در مورد احترام به پدر و مادر شهید سلیمانی

تسبیح فیروزه ای در دستان پینه بسته اش پیچ و تاب می خورد ودانه ها یکی پس از دیگری از همدیگر جدا می شدند.باصدای بم و مردانه اش زیر لب ذکر می گفت و چشمانش را بسته بود. نور خورشید برای ورود به اتاق و پرتو افشانی به روی سجاده با پرده ی اتاق در جدال بود و سرانجام آفتاب موفق شد و هاله ایی از نور همچون خطی باریک روی سجاده اش پدیدار شد.

مرد ساعت ها بی وقفه سرش را روی مهر گذاشته بود و بی امان با معبود سخن می گفت گویی عاجزانه از خدای خود طلب مدد و یاری می کرد.دیری نپایید که صدای زنگ خانه به گوش رسید و او ناگزیر سرش را بلند کرد. درحالی که چشمانش از اشک نمناک شده بود و هاله های قرمز تمام سفیدی چشم هایش را پوشانده بود.

دریافت که دیگر خبری از آفتاب نیست و مهتاب این بار در آسمان با ستاره ها برای سرک کشیدن به احوال داخل خانه ، بی تابی می کند. مرد شتابان پاتند کرده و در خانه را باز کرد. چهره ی مهربان پدر ومادرش پیش رویش ظاهر شدند و سرخی گل ها این بار به جای چشم هایش روی گونه هایش رنگ پاشیدند و ستاره ها به جای بازی در آسمان در چشم هایش درخشیدند.

مرد با تواضع دست هر دو را بوسید و کفش هایشان را جفت کرد. پدر که روی زمین چهار زانو نشسته بود، او با شوق زیرپای پدر نشست و جوراب های پدرش را درآورد و شروع به ماساژ پاهایش کرد. پدر با تعجب و با شتاب زدگی تلاش کرد که مانع از کار پسر شود اما او با مهربانی و لبخندی دل نشین اینگونه گفت:کاش می شد تمام جهانیان را مطلع کنم که پدر و مادر چه فرشتگانی روی زمین اند و حضور و وجودشان چه گوهر پربهایند. می دانید پدر جان؟!تاچند لحظه ی پیش از خدا طلب معجزه می کردم و ناگهان صدای زنگ خانه به گوشم رسید.

خداوند برای هزارمین بار برایم یادآور کرد که هیچ معجزه ایی بالاتر از پدر و مادر نیست و احترام به آن ها تسکین دهنده ی روح و دوای هر دردی است.آری آن مرد شهید سردار سلیمانی بود که در هر شرایط و در تمام موقعیت های حیاتی خویش به احترام پدر و مادر تاکید داشت و همیشه سر تعظیم برای مقام آن عزیزان فرو می آورد و از خشوع و مهربانی دست هایشان را می بوسید.

مطالب پیشنهادی :  دلنوشته درباره سردار سلیمانی

او سردار دل ها و الگویی درست برای ما جوانانی است که شاید احترام به پدر و مادر درمیانمان کمی کمرنگ گشته است.با خواندن و شنیدن از سخاوت های بزرگانی همچون سردار این امر واجب بر ما تکرار و تاکید می شود. باشد که باشیم و قدر پدر ومادر را بدانیم.

انشا داستانی در مورد احترام به پدر و مادر شهید سلیمانی

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا