انشا درباره گل افتابگردان اسمان را در چند بند بنویسید
انشا درباره گل افتابگردان اسمان را در چند بند بنویسید
انشا درباره گل افتابگردان اسمان را در چند بند بنویسید
گل افتابگردان آسمان شکفت و من مستانه و حیران نظاره گر شدم. سراسر شوق شدم.عشق شدم،ابرشدم و باریدم و آغوشم را رو به نور طلایی خورشید گشودم تا باری دیگر در من بتابد و در باغچه آسمان گل هایی از رنگین کمان بکارم.گل آفتابگردان آسمان شکفت و من دست گشودم رو به آفرینش طلایی خدا تا نور و هدایت را در من بتاباند و از دنیای فانی و تاریکم دور شوم!
در تصوراتم دست های بی جانم را دراز کردم و گلبرگی از گل آفتابگردان را چیدم و در مشت های گره زده ام فشردم. گویی نور هستی در قلبم تمام غصه ها و کینه را شست و جوانه ایی از گل آفتابگردان را در آن رویاند و به یکباره همه چیز محو شد!همه چیز سفیدشد و سکوتی سهمناک همه جا را دربر گرفت…
بعد از چند ثانیه صدای خنده ایی به گوش رسید!آری این بار گل آفتابگردان از ذوق می خندید و باران شروع به باریدن کرد و صدای گل دور ودورتر می شد اما باران شدید وشدیدتر….
تکرار متن انشا
گل افتابگردان آسمان شکفت و من مستانه و حیران نظاره گر شدم. سراسر شوق شدم.عشق شدم،ابرشدم و باریدم و آغوشم را رو به نور طلایی خورشید گشودم تا باری دیگر در من بتابد و در باغچه آسمان گل هایی از رنگین کمان بکارم.گل آفتابگردان آسمان شکفت و من دست گشودم رو به آفرینش طلایی خدا تا نور و هدایت را در من بتاباند و از دنیای فانی و تاریکم دور شوم!
در تصوراتم دست های بی جانم را دراز کردم و گلبرگی از گل آفتابگردان را چیدم و در مشت های گره زده ام فشردم. گویی نور هستی در قلبم تمام غصه ها و کینه را شست و جوانه ایی از گل آفتابگردان را در آن رویاند و به یکباره همه چیز محو شد!همه چیز سفیدشد و سکوتی سهمناک همه جا را دربر گرفت…
بعد از چند ثانیه صدای خنده ایی به گوش رسید!آری این بار گل آفتابگردان از ذوق می خندید و باران شروع به باریدن کرد و صدای گل دور ودورتر می شد اما باران شدید وشدیدتر….
انشا درباره گل افتابگردان اسمان را در چند بند بنویسید
