انشا ازادانشا پایه نهم

انشا به زبان عادی و ادبی درباره کت کهنه پدربزرگ – پایه نهم

انشا به زبان عادی و ادبی درباره کت کهنه پدربزرگ - پایه نهم

انشا به زبان عادی و ادبی درباره کت کهنه پدربزرگ – پایه نهم

چندی پیش پدربزرگ را دیدم که با دست های پینه بسته و لرزانش نخ را میان سوزن تاب می داد تا بتواند کت کهنه اش را وصله زند تا باری دیگر به یاد قدیم آن را بر تن زده و جای خالی مادربزرگ را در ذهن با تصوراتش پر کند.

برای آنکه آن کت یادگار روزهای شاد جوانی اش همراه با مادربزرگ بود و او با دستان خودش آن را دوخته بود و با آن به اندازه ی فرسنگ های دور خاطره های رنگی و پر از آرامش داشت.

کت کهنه پدربزرگ رنگ و روی زیبایی نداشت اما هر تار و پودش با خاطره ایی زیبا و مهیج دوخته شده بود.

دلبستگی با وابستگی فرق بسیار دارد. آن قدر دور و دراز است که اگر وجب هایمان را کنار هم بگذاریم،انگشتان دست از فرط دوری لب به شکوه می گشایند.

کت کهنه ی پدربزرگ چیزی فراتر از دلبستگی برایش است او وابسته تر از همیشه آن کت را بر تن می کند،نوازشش می کند و بعد از گذر سال های مدیدی هنوز  در چشمانش اشک،بی تابی می کند.کت کهنه ی پدربزرگ برایش از هر کت تازه و مارک خورده ایی ارزشمند تر و پر بهاتر است.

انشا به زبان عادی:

کت لباسی است که اکثر مردان بخصوص پیرمردان بر تن کرده و با رنگ های مخصوص و طرح های متفاوت بر زیبایی مردانه ی خود می افزایند.

پدربزرگ من نیز از این قاعده مستثنی نیست و کت عضو جدانشدنی پوشش او به حساب می آید اما فرق بارز و مهم آن این است که پدربزرگ من کتی دارد به اندازه ی سن خود و با اولین دیدار کهنگی آن به چشم می آید.

مطالب پیشنهادی :  انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

کت کهنه ی پدربزرگ چیزی است که همیشه مورد انتقاد و سرزنش قرار می گیرد،اما خود به تنهایی برای داشتن و تعویض نکردن آن پافشاری می کند و تاکنون هم موفق هم بوده است.

چیزی که برای او بسیار حائز اهمیت است. خاطرات و لحظه هایی است که با آن ساخته است و برای خود رقم زده است.

انشا به زبان عادی و ادبی درباره کت کهنه پدربزرگ – پایه نهم

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا