انشا پایه نهمانشای گذر رودخانه

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا پایه نهم با موضوع گذر از رودخانه صفحه 21

کتاب مهارت های نوشتاری پایه نهم صفحه 21 با موضوع گذر رودخانه

مقدمه:زیبایی های دنیایعنی اسمان ابی و دریای بی کران و جنگل پوشیده از برگ و کوه های استوار و رودخانه ی جاری و گذر روخانه…

متن انشا :گذررودخانه مانند گذر لحظات زندگی هرچه را که در راه خود باشد باخودباشد باخود می برد و تنها نشانه هایی از خود به جا می گذارد.گذر رودخانه به ما یاداور می شود که زندگی نیز مانند رودخانه در حال گذر است و منتظر ما نمی مانند و می گذرد.

درمسیر خانه تامدرسه ما یک رودخانه ی پرخروش و پر اب است که به واسطه ی یک پل دو سر ان به همدیگر وصل می شود.این بار که می خواستم از رودخانه گذر کنم بیشتراز قبل به فضای اطرافم توجه کردم.به درختان بلنداطراف رودخانه،به خورشیدتابان منعکس شده بر روی اب ،به ان نزدیک تر می شوم ،به اب رودخانه دست می زنم و از خنکا و تازگی اب حس خوبی به من دست می دهد.به ماهی های ریز داخل رودخانه نگاه می کنم که چقدر بازیگوشانه در حال بازی و جنب و جوش می باشند و ماهرانه در رودخانه ازاین سو به ان سو می روند.به سنگهای داخل رودخانه که در اثر گذر اب هر کدام به شکلی خاص صیغل داده شده و هرکدام رمگ و زیبایی خاصی دارند ومن بارها شده است که سنگ های رنگارنگ ان را جمع کرده ام وباخود به خانه رده ام.لاک پشت ها و اردک و غاز در گوشه ایی دیگر در رودخانهدر حال اب بازی و اب تنی می باشند.من همیشه عاشق صدای اب در حال گذر رودخانه بوده ام و همیشه حس ارامش به من دست داده است و دوست دارم ساعت ها در گوشهاش بشینم و گذر رودخانه را تماشاکنم.

نتیجه گیری:گذر رودخانه به ما یاداور می شود که زندگی درحال گذراست و ما بایددر این مسیر ان ،خود را همراه کنیم و پابه پای ان جریان پیداکنیم تا از مسیر و گذر زندگی جانمانیم.

مطالب پیشنهادی :  انشا در مورد وطن

نظر شما در مورد این انشا چی هست ؟ نظر بزارید

این انشا اختصاصی بوده و کپی برداری بدون ذکر منبع در سایت شما و ادرس سایت پیگرد قانونی دارد

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

10 دیدگاه

  1. به نام آنکه هستی آنچه هست برای اوست
    آب این جان مایه حیات ، با رنگی نقره فام و سپید ممد حیات است . آسمان آبی را نگاه کن که رنگی گرم و دلنواز به خود گرفته است ، این دشت یکپارچه فقط صدای شرشری را در خود کم دارد.
    لبان خشک گیاهان و درختان منتظرند ، تا این طلای سفید در جویباران جاری شود و خود را به آنان برساند. آب پژواکی سر می دهد طنینی که جان دوباره به کائنات می دهد.
    رود ، آب ، باران، و. . . واژه هایی هستند که به هم مرتبط اند ، از قطرات کوچک و دردانه ی باران ، آب مایه ی حیات پدید می آید ؛ آب ها دست به دست هم می دهند و شبکه ایی از قطرات سپید تشکیل می دهند تا در کشت ها و مزارع جاری شوند و رونق دوباره به این نقاشی الهی دهند.
    رود چون عقربه های زندگی می گذر و فرصتیست تا انسان صاحبدل شکوه و عظمت خلقت را درک کند و شکری به جای آورد.
    برگ درختان سبز از نظر هوشیار
    هر ورقش دفتریست معرفت کردگار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا