انشا پایه دهم

بازنویسی انشا اب که یک جا ماند،می گندد

بازنویسی انشا در مورد آب که یک جا ماند می گندد

اب که یک جا ماند می گندد

بازنویسی ضرب المثل در مورد اب که یک جا ماند می گندد

در گوشه ایی از این دنیا پادشاهی جاهل و مستبد حکم فرمایی می کرد که به اهالی شهر زور می گفت و ان ها را تحت فشار می گذاشت و اب قنات را جیره بندی کرده بود و مردم از کم ابی قصد ترک شهر و خانه هایشان کردند و پادشاه به نوبه ی خودقصد ذخیره کردن اب را داشت .گذشت و گذشت تا اینکه شهراز مردم خالی شد و اب قنات پر شد .پادشاه که تک و تنها مانده بود با تعداد کمی خدمتکار در حالی که مخزن های قنات سر ریز شده بودند اما همین که قصد خوردن از اب قنات شد متوجه شد که اب مزه و رنگ و بوی بسیاری بدی داشت.بسیار خشمگین شد و فریاد ها سر می داد.مشاور اعظم  را صدا زد تا به پیش پادشاه برود و پادشاه از او علت این اتفاق پرسید،مشاور با ترس  و لرز فراوران گفت اب که یک جا ماند می گندد.اب باید جاری باشد.پادشاه ان لحظه از ظلمی که به مردم شهر کرد بسیار پشیمان شد و با درد و غم فراوان  در اوج تنهایی روح از بدنش خارج شد و به اسمان ها رفت .از این مثل  اینگونه نتیجه می گیریم که انسان ها نیز باید مانند اب جاری باشند و حرکت کنند و در مسیر زندگی هرگز هیچ انسانی با یکجا ماندن و گوشه نشینی به توفیق نرسیده است و همینطور می توان مثال زد که انسان باید دست به راه های مختلف بزنند تا مسیر حقیقی زندگی خود را پیدا کنند.هیچ کس تا بحال پیدا نشده است که با گوشه نشینی روزی خود را بدست اورده باشد و یا غذا و خوراکش تهیه شده است.بیاییم مانند اب جاری شویم یا در این مسیر به اب دریا می رسیم یا در عمق دره می رسیم.اب دریا  به کمال می رسد یا اب دره به یک جایی می رسد و می گنند.

نظر شما در مورد این انشا چه بود ؟ نظر بزارید

این انشا اختصاصی بوده و کپی برداری در سایت شما بدون ذکر منبع و ادرس سایت پیگرد قانونی دارد

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا