انشا پایه دوازدهم

نامه صمیمی به فرزند – نگارش پایه دوازدهم

نامه صمیمی به فرزند - نگارش پایه دوازدهم

نامه صمیمی به فرزند – نگارش پایه دوازدهم

اینجا هوا تاریک است. اینجا کسی به در خانه نمیزند. شاید هم نه، مطلقا اینجا هوا تاریک است. اینجا مانند حبابی که در آن به سر می بری نیست. نه دختر من در اینجا هر یک از ما ریز اتم هایی هستیم در بدنی نامتناهی.

    آری فرزند من. چقدر سخت است گفتن از دنیای جدیدت. و البته که سخت آسان ترین تعریف است و چه تعریف دشواری! در دنیایی که دقیق بعد از شش ماه و سیزده روز بعد به آن پا میگذاری. آمدنی با شیون و زاری و رفتنی محو شده در سکوت. خشکیده و زار. خودت بدان که آن چه آمدنی است، زمانی که با گریه های گوش خراش آغاز میشود.

    از کجای این جهان بگویم؟ از دست های خرد شده زیر پاهای قدرت یا از پوشاندن هویت؟ و پوشاندن هویتی دیگر.

هیچ استعاره و مجازی گویای این حقیقت نیست.

حقیقتی که ریش به ریش وجودت را از هم می درَد.

    از خودت برایم بگو. در آن کیسه ی زندان مانند چه میکنی؟ این شوق زیستن و به دنیا آمدن را برایم معنا کن. راستی اینجا آدم ها بر دو قسم اند. تو از کدام گروهی؟ زن هستی یا مرد؟ از کدام فرقه؟ از کدام حزب؟ ایسمِ آخر نامت چیست؟ زودتر بگو جدایت کنم. نژادت چیست؟ زودتر بگو تا جدایت کنم.

اگر مرد باشی زیر پتگ مردانگی به تنگ می آیی و اگر زن، زیر حجاب هایی که از ظلم آبستن است.

پرده هایی توخالی از فایده، مرز هایی حریص کننده.

رنگ به رنگ این زندگی تو خالی است. یک وهم مغموم.

    اگر این را از همان آغاز که معلوم نیست به کجا گره خورده است می دانستی خودت با بریدن آن بند به کار خود پایان میدادی اما آه که این شوق بودن مجذوب تر از تحمل عذاب است. افسوس که رو به رویمان زندگی است.

نامه صمیمی به فرزند – نگارش پایه دوازدهم

منبع: تلگرام

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا