تحقیق دانش اموزیمقالات دانشجویی

تحقیق درباره اخلاق در اسلام

تحقیق درباره اخلاق در اسلام

تحقیق درباره اخلاق در اسلام

دین اسلام برای اخلاق اهمیت فراوانی قائل است و به مفاهیمی مثل خیر وشر،عدل و ظلم،صبر و احسان توجه داشته و همچنین رسالت مهم پیامبر اکرم نیز بیان تعریف اخلاق و اصلاح کردن مسیر اشتباه اخلاق انسان ها بوده است.

فهرست:

تعریف اخلاق …………………………………………………………………………….. 3

اهمیت اخلاق ………………………………………………………………………………3

اخلاق از کلام اهل بیت ……………………………………………………………………4

شاخه های اخلاق ………………………………………………………………………….4

روش های اخلاقی ………………………………………………………………………..6

دیدگاه های اخلاقی ……………………………………………………………………….9

آثار دنیوی خوش اخلاقی ………………………………………………………………..11

آثار اخروی خوش اخلاقی ……………………………………………………………….12

منابع …………………………………………………………………………………….13

اخلاق در اسلام :

اخلاق، بخشی از آموزه‌های دین اسلام است که به فضایل و رذایل اعمال انسان می‌پردازد. اخلاق به صفات درونی انسان گفته می‌شود که در او به صورت عادت در آمده است. اخلاق به خُلق‌های خوب و بد و اخلاق اجتماعی و فردی را تقسیم می‌شود. قرآن هدف بعثت پیامبر(ص) را اصلاح اخلاق انسان‌ها معرفی کرده است و در روایات از مهم‌ترین صفات نیک اخلاقی، با عنوان مکارم الأخلاق یاد شده است. کتاب‌های اخلاق ناصری، جامع السعادات، معراج السعاده، الاخلاق از کتاب‌های مشهور شیعه در زمینه اخلاق است.

تعریف اخلاق :

اخلاق به صفات درونی انسان گفته می‌شود که در درون نهادینه شده است. این واژه، هم خوی‌های نیکو و پسندیده مانند جوان‌مردی و دلیری را شامل می‌شود و هم خوی‌های زشت و ناپسند همچون فرومایگی و بزدلی را؛  همچنین اخلاق فردی چون صبر و شجاعت و اخلاق اجتماعی مثل تواضع و ایثار را دربرمی‌گیرد. اخلاق اسلامی به بخشی از آموزه‌های دین اسلام گفته می‌شود که از فضایل و رذایل اعمال انسان سخن می‌گوید.

اهمیت اخلاق اسلامی:

دین اسلام برای اخلاق، اهمیت فراوان قائل شده است. قرآن به مفاهیم اخلاقی چون خیر و شرّ، عدل و ظلم، صبر و احسان توجه فراوان داشته و هدف مهم رسالت پیامبر(ص) را اصلاح اخلاق انسان‌ها بیان کرده است. پیامبر اسلام(ص) در روایتی، هدف از نبوتش را تکمیل فضایل اخلاقی معرفی کرده است. محمدتقی مصباح یزدی نوشته است: اداره زندگی فردی و اجتماعی انسان که از اهداف دین است، تنها در پرتو مجموعهٔ خاصی از دستورهای اخلاقی، تأمین می‌شود. به همین دلیل می‌توان گفت: دین، بدون اخلاق، نمی‌تواند به اهداف خود برسد و سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین کند.

مکارم اخلاق در کلام اهل بیت(ع):

پیامبر(ص) در احادیثی، خود را مأمور به مکارم اخلاق، معرفی کرده است و در روایات اهل بیت(ع) نیز از مکارم الأخلاق، سخن به میان آمده است از این رو این مفهوم در مباحث اخلاقی، اهمیت یافته و کتاب‌هایی با این نام نوشته شده است. برخی معتقدند که منظور از مکارم اخلاق، ارزشمندترین صفات اخلاقی است.

امام صادق(ع) در پاسخ به پرسشی، نمونه‌هایی از مکارم اخلاق را اینگونه برشمرده است: گذشت از کسی که به تو ظلم کرده، رابطه با کسی که با تو قطع رابطه کرده، عطا به آن کس که از تو دریغ داشته است و گفتن حق، اگر چه بر ضد خودت باشد. در حدیث دیگری از امام صادق(ع)، استقامت در سختی‌ها، راست‌گویی، امانت‌داری، صلهٔ رحم، میهمان‌نوازی، اطعام نیازمند، جبران‌کردن نیکی‌ها، رعایت حق و حُرمت همسایه، مراعات حق و حُرمت رفیق را مصداق‌های مکارم اخلاق به شمار آورده و حیا را مهم‌ترینِ آنها معرفی کرده است. امام علی(ع) دور‌ی‌کردن از محرّمات را راه رسیدن به مکارم اخلاق دانسته است.

شاخه‌های مرتبط با اخلاق:

اخلاق با رویکردهای گوناگون، مورد گفتگو قرار گرفته است. علوم مختلف، هر یک، اخلاق را از جنبه‌ای، بررسی کرده‌اند. علوم مرتبط با اخلاق، عبارت است از:

  • علم اخلاق: علمی است که صفات و افعال خوب و بد و آثار و نتایج آنها را بررسی می‌کند.
  • اخلاق توصیفی: این علم، اخلاق مکاتب، اقوام، ملل و اشخاص را توصیف می‌کند.
  • تعلیم و تربیت:‌ علمی است که شیوه‌ رسیدن به فضائل اخلاقی را نشان می‌دهد.
  • فلسفهٔ علم اخلاق: این علم به پیشینه، تحولات، هدف و ضرورت علم اخلاق و معرفی بزرگان این علم می‌پردازد.
  • فلسفه اخلاق: علمی است که مسائل بنیادین درباره گزاره‌های اخلاقی، مانند ملاک و معیار ارزش‌های اخلاقی، مطلق یا نسبی‌بودن اخلاق و مفاد باید و نباید اخلاقی را بررسی می‌کند.[۲۳]

اهمیت اخلاق برای دین اسلام:

دین اسلام برای اخلاق اهمیت فراوانی قائل است و به مفاهیمی مثل خیر وشر،عدل و ظلم،صبر و احسان توجه داشته و همچنین رسالت مهم پیامبر اکرم نیز بیان تعریف اخلاق و اصلاح کردن مسیر اشتباه اخلاق انسان ها بوده است.

بر اساس حدیثی که از مستدرک الوسائل وجود دارد پیامبر اکرم هدف از نبوت و رسالتش را تکمیل فضایل اخلاقی بیان کرده است.

همچنین محمد تقی مصباح یزدی نیز گفته که اداره کردن زندگی فردی و اجتماعی انسان ها که از اهداف اصلی دین است تنها در پرتو انجام مجموعه خاصی از دستور های اخلاقی تامین می شود و به همین دلیل می توان گفت که دین بدون وجود اخلاق نمی تواند به اهداف خود که سعادت دنیا و اخرت است برسد.

برخی از ارزش هایی که قرآن کریم بر آن بسیار تاکید دارد شامل قسط و عدل،صبر،نیکوکاری نسبت به والدین،صله رحم،انفاق به یتیمان،رحمت و مهربانی،ادای امانت،وفای به عهد و درست کاری در انجام معامله می شود.

برخی از شاخصه های اخلاق حقیقی و مورد نظر دین اسلام:

ارائه دادن تفسیری معتدل و هماهنگ با سایر مفهوم های اخلاق
تطبیق و یا عدم تطبیق مباحث با کتب و سنت ها
تلاش برای بیان نظامی جامع که پاسخگوی تمامی سوالات باشد
توجه به چگونگی تربیت اخلاق و تربیت طبیعی و مشروعیت داشتن آن
تقسیم بندی منطقی مباحث اخلاقی در سه دسته مطالعات مبنایی،تربیتی و توصیفی
بهره گیری از تجربیات علمی گذشتگان و پیش کسوتان در تهذیب علم

سعی برای استخراج اصول و قاعده های اخلاق از کتب مختلف
توجه به جایگاه عقل،گرایش های فکری و تجربیات عملی در تفسیر و چگونگی عمل به مفاهیم اخلاقی
تاکید بر رشد هماهنگ تمامی موازین اخلاقی و جلوگیری از افراط
توجه داشتن به شرایط افراد مختلف در استفاده از مفاهیم اخلاقی
توجه به تاثیر مقابل اندیشه،ملکات نفسانی و رفتار و کردار بر یکدیگر.

روش های اخلاقی:

اگر ما به یک تقسیم بندی کلی اکتفا کنیم تنها به دو گونه روش اخلاقی بر می خوریم که در ادامه آن را برایتان بیان کرده ایم.

اخلاق فردی و اجتماعی:

در برخی از کتب اخلاقی مشاهده می شود که اخلاق را به دو دسته فردی و اجتماعی تقسیم بندی کرده اند و در آن بیان شده که برخی از رفتارهای آدمی تنها جنبه فردی داشته و بدون توجه به اجتماع انجام می شود که به این گونه رفتارها اخلاق فردی می گویند(بخش عمده ای از مفاهیم اخلاق فردی شامل موارد زیر می شود صبر،شجاعت،ترس،تنبلی و استقامت).

در مقابل برخی رفتارها وجود دارد که با توجه به انسان های دیگر صورت می گیرد به گونه ای که اگر یک انسان تنها زندگی کند برای او مطرح نخواهد بود و به این رفتارها اخلاق اجتماعی می گویند(پاره ای از مفاهیم اخلاق اجتماعی شامل موارد زیر می شود عدالت،حسد،تواضع،ظلم،عفت،تکبر و غبطه).

اخلاق اسلامي اخلاقي ديني است و همه ويژگي ها و امتيازات يك نظام اخلاقي ديني را دارا است بنابراين قبل از بيان جنبه هاي اختصاصي اخلاق اسلامي مناسب است برخي از امتيازات نظام اخلاقي ديني را بر شماريم.
1 – هر نظام اخلاقي ديني، متكي بر وحي است و اين ويژگي باعث مي شود راهنمايي هاي اخلاقي آن مصون از خطا باشد. احكام اخلاقي را در حقيقت بيان كننده راه هاي تحقق كمال انسان مي دانيم يعني هر دستور يا رهنمود اخلاقي در واقع بيان مي كند كه اگر فلان فعل را انجام دهيم به كمال وجودي خود نزديك تر مي شويم و يا اگر فلان عمل را ترك كنيم از دوري نسبت به كمال خويش مصون مي مانيم بنابراين هر آمر يا ناهي كه حكمي اخلاقي صادر مي كند، زماني مي تواند حكمي درست صادر كند كه ماهيت انسان و ضعف ها و قوت هاي او را به خوبي بشناسد و بداند كه كمال حقيقي انسان چيست و از چه راه هايي مي توان اين كمال را محقق ساخت.
با توجه به اين ديدگاه اگر آمر و ناهي احكام اخلاقي خداوند عالم مطلق باشد خدايي كه آفريننده انسان است و همه ابعاد وجود او و چگونگي رابطه او با همه هستي را مي شناسد اطمينان خواهيم داشت كه عمل به دستورات او ثمربخش و محقق كننده كمال انسان است؛ در حالي كه اگر حكم اخلاقي از سوي موجودي محدود صادر شود، چنين اطميناني را نخواهيم داشت.
2 – پيروي از هر حكم اخلاقي نيازمند انگيزه است. انسان ها در صورتي براي انجام عملي برانگيخته مي شوند كه به طريقي بر درستي آن واقف شوند. راه وقوف بر درستي احكام اخلاقي، يا وجدان اخلاقي انسان هاست يا توصيه اي كه از سوي توصيه كننده اي آگاه و دلسوز صادر شود. احكام اخلاقي ديني، از منبع وحي صادر مي شود و هيچ ترديدي در خصوص آگاهي و خيرخواهي خداوند در دل مؤمنان وجود ندارد؛ در نتيجه انگيزه و اطميناني قوي در پيروزي از آن احكام در جان مؤمنان پديد مي آيد.
3 – اخلاق ديني ضامن اجرايي قوي دروني و هميشگي دارد؛ انسان مؤمن با اعتقاد به وجود خداوند و باور به معاد تعهد بيشتري با اجراي احكام اخلاقي پيدا مي كند.
4 – اخلاق ديني از طريق جهان بيني ديني در جان انسان مؤمن تحكيم مي شود در جهان بيني ديني همه عالم هدفدار آفريده شده است و به سوي غايتي حكيمانه در حركت است و انسان مؤمن با انجام وظايف اخلاقي خويش خود را با نظام هستي هماهنگ مي كند و به سوي سرانجامي خوشايند و مطمئن رهسپار مي شود. او انجام تكاليف اخلاقي را بيهوده و مخالف با مقتضاي طبيعت و سرنوشت خود نمي شمارد، بلكه اطمينان دارد هر دشواري كه در طريق التزام اخلاقي براي او پيش مي آيد مقدمه راحتي مهمتري است كه گاه خود از آن بي خبر است؛ زيرا انجام تكاليف اخلاقي براي او به معناي همسويي با همه هستي است به نظر انسان مؤمن اگر انجام وظايف اخلاقي كاستن از تزاحم كمتر باشد ركت به سوي كمال آسان تر، سريع تر و مطمئن تر صورت مي گيرد.
اخلاق اسلامي
در ميان نظام هاي اخلاقي ديني اين ويژگي ها و امتيازات حداقل از ديد متدينان به آن دين، كم و بيش وجود دارد اما در اين ميان نظام اخلاقي اسلام افزون بر داشتن همه اين امتيازات برجستگي هاي زير را نيز دارا مي باشد:
1 – اخلاق اسلامي همه عرصه هاي حيات را در بر مي گيرد. برخي از اديان جهان نظام اخلاقي خود را به تنظيم بخشي از روابط انسان محدود كرده اند اين ويژگي تكليف اخلاقي افراد را در عرصه هاي ديگر نامعلوم مي گذارد. در حالي كه اسلام به همه ابعاد وجودي انسان توجه دارد و تمامي روابط انسان را تحت پوشش هدايت اخلاقي خود مي گيرد.
2 – تكاليف اخلاقي اسلامي قابل اجراست و از سختگيري هاي طاقت فرسا به دور است در روايتي از پيامبر اكرم(ص) اين گونه نقل شده است: محبوب ترين دين در نزد خداوند ديني است كه معتدل و آسان گير باشد. و نيز فرمودند: من به ديني معتدل آسان گير رسالت يافتم.
در روايتي از امام سجاد(ع) نقل شده است كه اميرالمؤمنين(ع) فرموده اند: همانا محبوب ترين دين در نزد خداوند دين معتدل، آسان و آسان گير است.
3 – منابع اخلاقي اسلامي غني و گسترده است قرآن سرچشمه زاينده معارف اخلاقي است و جوامع روايي و سيره عملي زندگي پيامبر اكرم(ص) و اهل بيت عصمت و طهارت تفسير گويايي بر آيات نوراني قرآن هستند كه شرايط و چگونگي تطبيق معارف كلي اخلاقي اسلام بر موقعيت هاي گوناگون زندگي فردي و اجتماعي را آموزش مي دهند.
4 – يكي از ويژگي هاي نظام اخلاق اسلامي، قابليت تطبيق آن با شرايط زماني و مكاني مختلف است اين ويژگي از برجسته ترين جنبه هاي اخلاق اسلامي است زيرا هر نظام اخلاقي در صورتي پاينده و برقرار مي ماند كه به نيازهاي اخلاقي انسان بهتر پاسخ دهد. اين نيازها در عين ثباتي كه در همه زمان ها و مكان ها دارند همراه با شرايط و ويژگي هاي هر عصر و هر مكان مصاديق و مظاهر گوناگوني مي يابند. اخلاق اسلامي به جهت آن كه معطوف به نيازهاي اخلاقي انساني است، جنبه ثابت و پاينده اي را در خود دارد و چون در طي زماني طولاني توسط معصومين با شرايط متفاوت اجتماعي و تاريخي تطبيق شده است وجه انعطاف پذير ظواهر و مظاهر آن نيز شناسايي شده است بنابراين بي آن كه به ورطه نسبيت مبتلا شود، مي تواند پاسخگوي انسان در همه زمان ها و جوامع باشد.
5 – در فرهنگ اسلامي وجود امامان معصوم به عنوان نمونه هاي عيني و حقيقي انسان مسلمان تجسم واقعي اسلامي است. وجود چنين اسوه هايي كه در بدترين شرايط تاريخي بر تعهدات اخلاقي خويش پايداري كرده اند امكان پذير بودن عمل به دستورات اخلاقي اسلام را اثبات مي كند. انسان مسلمان با نظر در چهره معصومين در آينه صفحات تاريخ شوق كمال معنوي را در خود مي يابد و با اميد و اطمينان به امكان پذير بودن كمالات معنوي روي به تلاش مي آورد. افزون بر سنت و سيره معصومين شاگردان برجسته مكتب ايشان نيز قله هاي بلند فضايل اخلاقي هستند كه به لطف الهي در طول تاريخ سلسله هاي پرشماري از تربيت يافتگان مكتب اهل بيت را تشكيل داده اند و در همه زمان ها عالمان و صالحان بزرگ نمونه هاي عيني اخلاق اسلامي بوده اند. اين نمونه هاي عيني جان مشتاقان را بر مي انگيزد و اطمينان به سرانجام خوش تكاپوي اخلاقي را تقويت مي كند.
6 – يكي از ويژگي هاي اخلاق اسلامي اين است كه مسير رشد اخلاقي را بر همه انسان ها به طور مساوي گشوده مي داند اين ويژگي ناشي از انسان شناسي اسلامي و تربيت اسلامي است تربيت اسلامي شرايطي سني و محيطي و معرفتي افراد را در نظر دارد به همين دليل و پاداش و كيفر هر فرد به تناسب شرايط اوست تناسب پاداش و كيفر با شرايط هر فرد موجب مي شود هيچ گاه انسان حركت به سوي كمال را دير نشمارد و گمان نكند به سبب شرايط ويژه اي كه دارد به كمال نخواهد رسيد. انسان مسلمان با ايمان هيچ گاه نمي تواند شرايط سني خود را بهانه اي براي سستي در مسير كمال قرار دهد. همچنين هيچ فرد مسلماني نبايد فقدان امكانات و ابزار مادي را بهانه كند و تكاليف اخلاقي و شرعي خود را ترك كند. در نظام فقهي و اخلاقي اسلام هر فرد در هر شرايطي تكليف خاص خود دارد كه متناسب با امكانات و توانايي هاي مربوط به همان شرايط است در نتيجه همه انسان ها در هر برهه زماني و در هر محيط اجتماعي و جغرافيايي مي توانند به سوي كمال حركت كنند و اگر تكاليف اخلاقي خويش را به شايستگي و با خلوص نيت انجام دهند. مراتب بلندي از كمال را در مي يابند.

جایگاه واقعی مسائل اخلاقی کجاست؟ در این امر، تردیدی نیست که تمام این بخش ها در سعادت افراد جامعه و امنیت اجتماعی آنان مؤثر هستند. امّا واقعاً کدام یک مهم تراند و اصولاً آیا مهم هستند یا نیستند و به کدام یک از آنها بیشتر باید توجه کرد.

الف) دیدگاه عرف متشرع:

شک نداریم که قسم اول؛ یعنی عقاید بر همه اینها ترجیح دارند؛ زیرا اگر عقاید بر پایه های محکمی استوار نباشند بخش های دیگر هم بی اثر خواهند بود. اساساً اگر احکام اثر دارند و یا اگر اخلاقیاتی هست، به اعتبار این است که انسان، خدا، معاد، نبوت و امامت را پذیرفته است؛ بنابراین، اساس و پایه ی دین همین عقاید است. از این جهت، اصول عقاید نامیده شده اند که اصول و پایه هستند. ازاین رو، اگر انسان اعمال عبادی ای را به جا بیاورد، امّا خدا و پیغمبر را قبول نداشته باشد اعمالش ارزشی ندارد. حتی آنهایی که می گویند اگر کسی بدون آنکه اعتقادی به خدا و پیامبر داشته باشد و تنها اخلاقش نیکو باشد جایگاهش بهشت است، باید بدانند که برای تکامل نفسانی، صرف رعایت مسائل اخلاقی بدون اعتقاد به خدا، کافی نیست؛ چون تردیدی نیست که رکن اساسی اعمال آدمی، همان عقاید است.

بعد از عقاید، احکام را دارای اولویت می دانیم؛ یعنی رتبه واجبات و تکالیف عملی انسان طبق عرف فعلی ما، بعد از عقاید است و آن ارزشی را که احکام در نزد ما دارند، اخلاقیات ندارند. به همین علت هم در جامعه علمی و حوزه های ما نیز، بیشتر مسائل مربوط به فقه عبادی، واجبات و محرمات مطرح است، امّا اخلاق آن گونه که باید و شاید به عنوان یک مسئله ی مهم در حوزه های علمیه و بالتبع در بین مردم جامعه مطرح نیست! ازاین رو، آن طور که روایات مربوط به احکام عبادی با دقّت، مورد نقد و بررسی سندی و دِلالی قرار می گیرند، روایات اخلاقی این گونه نیست و بدون کمترین مناقشه و جرح و تعدیلی، مورد استناد قرار می گیرد و تماماً نقل می شوند و نوعاً کسی به ضعف سند یا دلالت آنها کاری ندارد!

نوع مردم نیز به همین سیره، عمل می کنند و در موارد بسیاری برای خود و دیگران نسخه های اخلاقی ــ که عمدتاً هم پشتوانه درستی ندارند ــ می پیچند! امّا درباره مسائل شرعی و حرام و حلال خود احتیاط کرده و به مراجع و علما رجوع می کنند. الآن افراد مذهبی تنها چیزی را که نشانه ی اسلام می دانند، احکام اسلام است. این گونه فکر می کنند که مسلمان، کسی است که نمازش را بخواند، روزه اش را بگیرد، سایر واجباتش را انجام دهد و محرماتی را که در زمره احکام فقهی هستند ترک کند. اگر یک درجه از جهت معنوی بهتر باشد مستحبات را نیز انجام دهد! از نظر مردم چنین فردی یک مسلمان کامل است و برای خصوصیات اخلاقی آن فرد در این قسمت، حسابی باز نمی شود! اساساً آن ارزشی که احکام در نزد توده مردم دارد، اخلاق ندارد؛ مثلاً آن ارزشی که نماز در بین مردم دارد، ادای امانت ندارد یا عمل به وعده ندارد! آن قُبحی که شراب خواری دارد، آن قبح را دروغ گویی و غیبت ندارد! بسیاری از مردم اگر ببینند کسی شراب خواری می کند از او متنفّر و منزجر می شوند و او را فردی لاابالی و بی اعتنا به دین می دانند، امّا اگر بدانند کسی روزی چند تا دروغ می گوید، یا تهمت می زند، یا غیبت می کند، یا مال مردم را می خورد کمتر مورد تنفر و انزجار آنان قرار می گیرد!

آیا اسلام این را تأیید می کند؟ عرف ما این گونه است، امّا آیا اسلام هم عرف ما را می پسندد؟ پس ما اسلام را همان «عقاید» و «احکام» می دانیم و «اخلاقیات» را تنها زر و زیوری برای ایمان! موضوع سخن ما این است که آیا اخلاقیات فقط زر و زیور ایمان و اسلام هستند که اگر کسی به آنها مقیّد نباشد طوری نیست؛ آیا واقعاً این چنین است؟

ب) دیدگاه اسلام

با مراجعه به آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السّلام درمی یابیم که تأکید بر اخلاق بیشتر از احکام است. به نظر می آید اخلاقیات، مقدّم بر احکام هستند. حتی داستان های قرآن کریم هم با محوریت مسائل اخلاقی بیان شده اند. وقتی در باطن داستان­ها دقّت کنید یک هدف، تعقیب می شود و آن «ترویج اخلاق حسنه» و «مذمّت اخلاق رذیله» است. ازاین رو، می توان گفت قرآن کتابی اخلاقی است. در بین روایات هم قطعاً تعداد روایات اخلاقی بیشتر از روایات مربوط به احکام و عقاید است. امّا با اینکه این همه اسلام بر اخلاق تأکید دارد، چرا اخلاق جایگاه خودش را ندارد؟

 آثار دنیوی خوش اخلاقی:

حسن خلق افزون بر آنکه دارای پاداش اخروی است، آثار دنیوی فراوانی نیز برای انسان به همراه دارد. خوش خلقی، پیوندهای دوستی را محکم و پایدار می کند. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «حُسْنُ الْخُلْقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّةَ؛ خوش خویی، دوستی را پایدار می کند.» همچنین گشاده رویی سبب آبادی سرزمین ها و طول عمر می گردد. امام صادق (علیه السلام)، در این باره می فرماید:

«اِنّ الْبِرَّ وَ حُسْنَ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدِّیارَ وَ یَزِیدانِ فِی الْأَعْمارِ.»

نیکوکاری و خوش خلقی، سرزمین ها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید.

امام علی (علیه السلام) نیز خوش خلقی را سبب وسعت روزی می داند و می فرماید: «فی سِعَةِ الْأَخْلاقِ کُنُوزُ الْأَرْزاقِ؛ گنجینه های روزی در نرم خویی و گشاده رویی است».

از سوی دیگر، خوش خلقی، موقعیت اجتماعی انسان را ارتقا می دهد و او را محبوب می سازد. حضرت علی (علیه السلام) در این باره می فرماید: «کَمْ مِنْ وَضیعٍ رَفَعَهُ حُسْنُ خُلْقِهِ؛ چه بسیار فرد بی مقداری که خوش رویی او را برتری بخشیده است.» همچنین حسن خلق، مشکلات و ناهمواری های زندگی را برای آدمی هموار می گرداند. امام علی (علیه السلام) در کلامی دیگر می فرماید: «مَنْ حَسُنَ خُلْقُهُ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ؛ هر کس خلقش نیکو شد، راه های زندگی برایش هموار می گردد».

روزی علی (علیه السلام) از سوی پیامبر مأمور شد تا با سه نفر که برای کشتن ایشان هم پیمان شده بودند، پیکار کند. آن حضرت، یکی از آن سه نفر را کشت و دو نفر دیگر را اسیر کرد و خدمت پیامبر خدا آورد. پیامبر، اسلام را بر آن دو عرضه کرد و چون نپذیرفتند، فرمان اعدام آنان را به جرم توطئه گری صادر کرد. در این هنگام، جبرئیل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد و عرض کرد: خدای متعال می فرماید: یکی از این دو نفر را که مردی خوش خلق و سخاوتمند است، عفو کن. آن گاه پیامبر از قتل او صرف نظر کرد. وقتی آن فرد دانست که به سبب داشتن این دو صفت نیکو، مورد عفو الهی قرار گرفته است، شهادتین را گفت و اسلام آورد. رسول الله (صلی الله علیه و آله) درباره وی فرمود: «او از کسانی است که خوش خویی و سخاوتش، او را به سمت بهشت کشانید».
پیام متن:

از آثار دنیوی حسن خلق، استحکام دوستی، آبادی سرزمین ها، وسعت روزی، افزایش طول عمر و ارتقای موقعیت اجتماعی است.

آثار اُخروی خوش اخلاقی:

گشاده رویی نه تنها آثار دنیوی، بلکه فواید اخروی فراوانی نیز به دنبال دارد. از آن جمله می توان گفت گشاده رویی موجب رسیدن به مراتب عالی معنوی می گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«اِنَّ الْعَبْدَ لَیَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظیمَ دَرجاتِ الاخِرَةِ وَ أَشْرَفَ الْمَنازِلَ وَ اِنَّهُ ضَعیفُ الْعِبادَةِ.»

بنده در سایه خوش اخلاقی خود، به مراتب بزرگ و مقام های والایی در آخرت می رسد؛ اگر چه عبادتش ضعیف است.

منابع

  • سایت های اینترنتی
  • پاکتچی، احمد، «اخلاق دینی»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۷، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مؤسسه فرهنگی‌انتشاراتی حیان، ۱۳۷۵ش.
  • تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، تصحیح . تحقیق مصطفی درايتى، قم: دفتر تبليغات‏ اسلامی، ۱۳۶۶ش.‏
  • جمعی از نویسندگان، کتابشناخت اخلاق اسلامی، قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ‌۱۳۸۵ش.
  • صدوق، محمد بن علی، الأمالی، تهران: كتابچى،۱۳۷۶ش.‏
  • صدوق، محمد بن علی، الخصال، تصحیح علی اکبر غفاری، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
  • غرویان، محسن، فلسفه اخلاق، قم:‌ مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ۱۳۷۹ش.

کلینی،محمد بن يعقوب، الکافی، مصحح على اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۳ق

تحقیق درباره اخلاق در اسلام  تحقیق درباره اخلاق در اسلام   تحقیق درباره اخلاق در اسلام   تحقیق درباره اخلاق در اسلام   تحقیق درباره اخلاق در اسلام    تحقیق درباره اخلاق در اسلام   تحقیق درباره اخلاق در اسلام    تحقیق درباره اخلاق در اسلام    تحقیق درباره اخلاق در اسلام    تحقیق درباره اخلاق در اسلام

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا