تحقیق دانش اموزی

جنگ ایران و عراق در کردستان

جنگ ایران و عراق در کردستان

جنگ ایران و عراق در کردستان

مقدمه:

جنگ عراق با ایران که در ایران با نام‌های دفاع مقدس، جنگ تحمیلی، و جنگ هشت‌ساله؛ و نزد اعراب با نام‌های‌ قادسیه صدام و جنگ اول خلیج (به عربی: قادسیّة صدّام، حرب الخليج الأولى) شناخته می‌شود، جنگی است که از شهریور ۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷ میان نیروهای مسلح دو کشور ایران و عراق جریان داشت. جنگ هشت‌ساله ایران و عراق یکی از فاجعه‌های تاریخ بشری در قرن بیستم است. جنگی که پس از جنگ ویتنام، طولانی‌ترین جنگ تاریخِ جهانِ قرن بیستم بوده‌است.

علل شروع جنگ

به نظر می‌رسد تحولات بعد از انقلاب ۵۷ در ایران منجر به تصمیم عراق در حمله به ایران شد. ضعیف شدن ارتش بعد از انقلاب در ایران، اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری اعضای آن که باعث منزوی شدن ایران در صحنه بین‌المللی شد و سیاست «صدور انقلاب» که از سوی آیت‌الله خمینی و رهبران ایران پیگیری می‌شد، و نیز تضعیف ارتش ایران پس از انقلاب و اندیشه جداسازی خوزستان و الحاق آن به خاک عراق، صدام حسین را به اندیشه سرکوب نظامی حکومت جدید ایران انداخت.

هداف پنهان ایران در حمله‌ نظامی به‌ کوردستان

روزشنبه‌ مورخ شانزدهم ژولای نیروهای زمینی و هوایی سپاه‌ پاسداران جمهوری اسلامی ایران حملات وسیعی را علیه‌ حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) آغاز نموده‌ که‌ بامقاومت شدید گریلاهای این حزب روبرو گشته‌ و متحمل تلفات سنگینی شده‌اند. بنا به‌ اخبار موثق تا به‌امروز بیش از بیست و یک نفر از نیروهای نظامی ایران که‌ درمیان آنان افسر بلند پایه‌ با درجه‌ سرهنگی نیز وجود دارد، کشته‌ و دهها نظامی دیگر زخمی گردیده‌اند. بنا به‌ اخباری هویت کشته‌ شدگان برای گریلاهای پژاک شناسایی و برخی خبرها حاکی ازکشته‌ شدن بیش از پنجاه‌ نظامی ایران دارد. دراین درگیریها دوگریلای پژاک به‌ شهادت رسیده‌اند. تااین لحظه‌ جنگ شدید میان نظامیان ایران و گریلاهای پژاک ادامه‌ دارد.

علت این حملات چیست؟

حملات ایران به‌ پژاک دراین مقطع نتیجه‌ بحران شدید داخلی و خارجی حکومت اسلامی ایران است که‌ کل ارکان نظام را دربحران فروبرده‌است. باید بخاطر آورد که‌ بهنگام بحران تقلب انتخاباتی سال 88 حکومت ایران برای عبور ازبحران به‌ چاههای نفت عراق درفکه‌ تجاوز نمود تا بتوان افکار عمومی را متوجه‌ مسئله‌ دیگری نماید. و موارد دیگری از این قبیل در فرهنگ سیاسی این نظام مشاهده‌ شده‌است و اساسا” هنوز هم سران نظام دردوران جنگ ایران وعراق هستند و فکر می کنند می توانند فضای آن دوران را برای ادامه‌ حکومت خود احیا نمایند.

درداخل کشور پس لرزه‌های ناشی از شکاف بعداز رسوایی انتخابات همچنان ادامه‌ دارد و ناتوانی هیئت حاکم دربرخورد با معترضین آنان را به‌ فکر توطئه‌ای دیگر نمود تا باایجاد بحران دربحران‌ بتوان رسوایی انتخاباتی دراذهان پاک نمایند. بدین منظور ماجرای جریان انحرافی را مطرح و باطرح مسائلی چون جریان انحرافی بسیار خطرناکتر از فتنه‌ 88 است درصدد کم رنگ نمودن موج اعتراضات موسوم به‌ جنبش سبز برآمدند و بدین منظور با پیش کشیدن قضیه‌ ظهور امام شیعیان ( مهدی ) و نسبت دادن خامنه‌ای به‌ سید خراسانی و احمدی نژاد به‌شعیب بن صالح که‌ بدلیل افتضاحاتی مشخص به‌‌ شکست انجامید و بدلایلی تاکنون رازهای این بدعت هنوز برملا نشده‌، اما نگاه‌ ابزاری آنان به‌ دین مبانی ایدئولوژیکی و فقهی آنان را بی اعتبار و جامعه‌ شیعی را درفکر و بی اعتقادی به‌ حاکمیت فرو برده‌است.

درعرصه‌ سیاست خارجی نیز، برای همگان پرواضح است که‌ دستگاه‌ دیپلماسی ایران با انزوای بین المللی مواجه‌ است. اتهامات تروریستی‌ ایران در کشورهای مختلف دردنیا روزبه‌روز آشکارتر می شود. توقیف سلاح و برخی عناصر سپاه‌ پاسداران در نیجریه‌، ارسال سلاح به‌ طالبان در افغانستان، فعالیتهای تروریستی ایران در جمهوری آذڕبایجان و بنا به‌ ادعای مایکل مولن فرمانده‌ نظامی امریکا قتل پانزده‌ نظامی امریکا‌ دریک ماه‌ گذشته‌ درعراق کشته‌ با سلاح ایران و اقدام گروههای وابسته‌ به‌ایران انجام گرفته‌است. آخرین مورد نیز در ماشین حامل سفیر ایران در منطقه‌ سبز بغداد مواد منفجره‌ کشف گردیده‌ که‌ نمونه‌ای آشکار از فعالیت تروریستی نظام زیرلوای فعالیتهای دیپلماتیک است.

معهذا رژیم ایران دراقدامی فریبنده‌ حدود یکماه‌ قبل درتهران کنگره‌ مبارزه‌ باترور را برگزار که‌ با بی میلی سران کشورهای همجوار مواجه‌ گردید. باتوجه‌ به‌ قباحت امر و تناقض رفتار حاکمیت با واقعیت همچون کنگره‌ای هیچکدام از روسای جمهور آذڕبایجان و ارمنستان حاضر به‌ حضور درآن نشدند و آقای دکتر محمود عثمان نماینده‌ کرد پارلمان عراق درخصوص این کنگره‌ اعلام نمود حکومتی که‌ برپایه‌ ترور بنا شده‌ چگونه‌ می شود به‌ کنگره‌ مبارزه‌ با ترور آن اعتماد نمود. ناگفته‌ نماند عوامل امنیتی رژیم درعراق برای ایجاد آشوب در عراق وقیحانه‌ترین روش را برگزیده‌ که‌ برای نمونه‌ درمیان مردم عراق تبلیغ نموده‌ که‌ امریکاییها نام سگهایشان را محمد و یاعلی نام نهاده‌اند تا مردم عراق را علیه‌ امریکاییان تحریک و دربعد عملی نیز استراتژی آنان براین است که‌‌ با انفجار هر بمب درعراق و کشتار مردم عادی به‌ خیال خود فکر امریکائیها علیه‌ ایران را برای یکماه‌ دور خواهد شد. نقش منفی ایران درعراق برای مردم این کشور کاملا” هویدا گشته‌است.

تحولات عراق:

یکی از نگرانیهای ایران در تجاوز نظامی به‌ کردستان عراق، تحولات جاری عراق و بی اعتباری سیاسی ایران در این کشور است. تلاش سنی ها ( گروه‌ العراقیه‌ ) برای ایجاد یک منطقه‌ فدرال در مرکز و مباحث پشت پرده عراقیها‌ با امریکا دراین زمینه‌، اظهارات مایکل مولن نسبت به‌ عواقب دخالت ایران در عراق، اعتراض چند ماه‌ قبل کردها در مقابل کنسولگری ایران در اربیل و شکستن شیشه‌های سفارت دراعتراض به‌ موج اعدامها، افتتاح کنسولگری امریکا در دوهفته‌ گذشته‌ در اربیل پایتخت اقلیم کوردستان و اعتراض حکومت کردستان و شخص آقای مسعود بارزانی به‌ ایران درارتباط با توپباران مناطق مرزی از مواردی است که‌ ایران را وحشت زده‌ نموده‌است. به‌ عبارتی می توان این جنگ را قبل از اینکه‌ جنگ میان ایران و پژاک دانست، جنگ میان ایران و حکومت اقلیم کوردستان دانست. مورد دیگر اینکه‌ ایران می خواهد با نزدیکی به‌ جلال طالبانی و حزب وی، به‌ دشمنی با پارت دموکرات کوردستان ـ عراق بپردازد و باهمجون سیاستی درمیان آنان شکاف ایجاد نماید.

پارت دموکرات کردستان ـ عراق در یکسال گذشته‌ بطور مداوم مورد تهاجم نهادهای امنیتی ایران قرار گرفته‌ و دراین مدت رسانه‌های وابسته‌ به‌ حاکمیت بویژه‌ تابناک و بولتن نیوز مطالب متعددی راکه‌ حاوی بیشترین توهین وکینه‌توزیها بوده‌، نثار شادروان مصطفی بارزانی و رئیس اقلیم کردستان آقای مسعود بارزانی نموده‌اند. بدون شک آقای مسعود بارزانی با توجه‌ به‌ زندگی درایران بخوبی به‌ ماهیت رژیم فعلی ایران و جهات فرهنگی این رژیم آگاه‌ است. آقای بارزانی بچشم خود کشتن کودک چهار ساله‌ بارزانی را دریکی از روستاهای شهر یزد دیده‌ که‌ مردم آن روستا درانتقام خون پاسداری که‌ درجریان جنگ پاسداران نظام با حزب دموکرات کوردستان ایران کشته‌ شده‌ بود آن طفل معصوم را سلاخی نمودند. بااین شناختها آقای بارزانی ‌ از بدو آزادی کردستان در بیست سال گذشته‌ تنها یکبار به‌ ایران سفر نموده‌ است. و فاصله‌ گرفتن توام با شناخت آقای بارزانی از ایران برای ایران دردآور است. ناگفته‌ نماند آقای الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان شناخت مشابهی از ایران دارد و حاضر به‌ پذیرش دعوت مقامات ایران نبوده‌است.

پژاک چیست؟

حزب حیات آزاد کوردستان ( پژاک ) را می توان جوانترین و جدی ترین تشکیلات موجود در عرصه‌ سیاسی کردستان قلمداد نمود. موارد مشابه‌ همچون شکلگیری پژاک در تاریخ معاصر ایران فراوانند. برای نمونه‌ اگرچنانچه‌ از دامن حزب توده‌ ایران جنبش چریکی فدائی وازدامن جبهه‌ ملی سازمان مجاهدین خلق ظهور نمودند، از دامن جنبش سنتی کردستان نیز پژاک شکل گرفت. نمونه‌ای دیگر می توان پژاک را با نهضت آزادی مقایسه‌ نمود. سالها کشمکشهای درون تشکیلاتی و انشعابات جبهه‌ ملی، افت وخیزها و نبود استراتژی جامع و سه‌مرحله‌ بازسازی جبهه ملی تحت عنوان جبهه‌ ملی اول ودوم و سوم ‌ سرانجام نهضت آزادی ایران با شناخت زمینه‌های عینی و ذهنی اجتماعی ایران تاسیس و بعنوان جدی ترین حزب بیشترین نقش را در سقوط نظام پادشاهی، وقایع اوایل انقلاب 57 و تاکنون نیز ایفا نموده‌ و می نماید. پژاک نیز بعداز سالها شکست و ناکامی احزاب سنتی کوردستان و انشعابات پی درپی پا به‌ عرصه‌ مبارزه‌ نهاده‌ و باعملکرد صادقانه‌ خود مورد توجه‌ جامعه‌ کوردستان و خصوصا” دانشگاهیان و روشنفکران کورد قرار گرفته‌است. به‌ لحاظ تاریخی نیز ریشه‌ این حزب را می توان با آرمانهای جامعه‌ احیای کورد ( کۆمه‌ڵه‌ی ژ ک ) گره‌داد که‌ درسال 1921 در مهاباد تاسیس گردید و بعدها حزب دموکرات کوردستان را پایه‌گذاری نمود.

کوتاه‌ سخن اینکه‌، سران رژیم بخوبی به‌ جایگاه‌ پژاک درجامعه‌ کوردستان آگاهند و برای تضعیف موقعیت آنان مدام درصدد تخریب وجه‌ این حزب بوده‌ و با انجام ترورهای کور قصد نسبت دادن آنرا به‌ پژاک داشته‌است. تمام تلاش رژیم برای ضربه‌ زدن به‌ این حزب با شکست مواجه‌ شده‌است و این مرحله‌ سران رژیم با اقدام فرار به‌جلو به‌ ظاهر برای ازبین بردن این جریان وارد جنگی گشته‌ که‌ روزهای آتی می توان از زوایای بیشتری به‌ آن پرداخت.

آتش جنگ ایران و عراق تاثیرات زیادی بر شهروندان عراقی در سرتاسر عراق داشت. دامنه این تاثیرات از وضع روحی مردم تا اوضاع معیشتی آنان را در بر می گرفت.

در این میان اما سهم شهروندان کرد عراقی بسیار بیشتر از دیگر شهروندان بود زیرا که کردهای عراق از سویی تحت تاثیر جنگ روانی و فیزیکی صدام بودند و از سویی دیگر تاثیرات جنگ ایران و عراق را تحمل می کردند.

اگر چه دو مقوله فوق کاملا با هم تداخل داشتند اما می توان آنها را از جوانب مختلف از هم جدا کرد.

فشار هایی که توسط سازمان های امنیتی مختلف بر مردم کرد در داخل و خارج شهر های بزرگ وارد می شد، به صورت یک برنامه دراز مدت عمل می کرد که شهروندان کرد در همه سطوح زندگی آن را احساس می کردند. این فشار ها به صورت روزانه اعمال می شد و همگام با تغییر اوضاع شکل آن هم تغییر می کرد.

در سطح استراتژیک رژیم صدام با ذهنیت اشغالگر با مناطق کرد نشین برخورد می کرد. تمام مناطقی که در خارج از شهرها واقع می شد، مناطق ممنوعه نظامی اعلام شده بود.

پیش از جنگ ایران و عراق و در بین سال های ۱۹۷۷ و ۱۹۷۹صدها روستای کرد نشین در طول مرز عراق با ایران، ترکیه و سوریه کاملا تخریب شد.

ساکنان این روستا ها یا به صورت اجباری به مناطق عرب نشین مرکز و جنوب عراق کوچانده شدند و یا در اردو گا ههای اجباری در اطراف شهر های بزرگ سکنی داده شدند. این اردوگاه های اجباری توسط ایست بازرسی های نظامی در خارج از اردوگاه ها و نیرو های اطلاعاتی در داخل آنها کنترل می شدند.

تاثیرات این اردو گاه های اجباری در سطوح امنیتی و معیشتی بسیار زیاد بود. به گونه ای که خالی از سکنه شدن این مناطق کشاورزی و روستایی، تاثیر زیادی بر توازن جمعیتی در شهرهای بزرگ گذاشت.

کردها از جنگ ایران و عراق متنفر بودند زیرا که آن را جنگ خود نمی دانستند. در سایه چنین نفرتی از جنگ جوانان کرد به اجبار به جبهه های جنگ اعزام می شدند.

جمعیت شهر ها به صورت غیر منظم و به ناگاه افزایش چشمگیری داشت و این باعث شد که قیمت ها شدیدا افزایش داشته باشد و میزان بزهکاری به صورت بی سابقه ای بالا برود.

در سایه چنین وضعیتی که همراه با بازداشت های روزانه و اعدام و فرار به کوه ها و فشار های اقتصادی بر مناطق خارج از شهر ها که مناطق ممنوعه نامیده می شد و بازرسی های شبانه از خانه ها و ایست های بازرسی مشترک پلیس و اطلاعات و کمبود مواد غذایی و سوخت که بر ضد شهروندان جهت اجبار آنها برای پذیرش سیاست های نژادپرستانه نظام صدام انجام می گرفت، جنگ ایران و عراق آغاز شد تا مشکل جدیدی بر مشکلات مردم کردستان عراق بیفزاید به گونه ای که اوضاع امنیتی و معیشتی شهروندان را بیش از پیش پیچیده کند و این پیچیدگی به نوبه خود باعث وخیم تر شدن اوضاع جسمی و روانی و اجتماعی آنها شود.

پیش از آغاز جنگ ایران و عراق کرد ها خود را هدف جنگی دیگر می دیدند، جنگی که به صورت علنی و در سطوح مختلف امنیتی، اقتصادی و فرهنگی بر ضد آنها اعمال می شد.

کردها از جنگ ایران و عراق متنفر بودند زیرا که آن را جنگ خود نمی دانستند. در سایه چنین نفرتی از جنگ جوانان کرد به اجبار به جبهه های جنگ اعزام می شدند.

به دلیل سربازگیری اجباری در آن دوره بسیاری به صورت گرو هی می گریختند و به صورت مخفیانه در خانه ها زندگی می کردند. بسیاری از مردان در داخل دالان ها و اماکنی که برای در امان ماندن ساخته می شد، پنهان می شدند.

این زندگی مخفیانه از سویی باعث افزایش میزان بیکاری در میان جوانان شد و از سویی دیگر باعث روی آوردن زنان و کودکان به کار های یدی و افزایش پدیده دستفروشی زنان و کودکان شد. در این دوران پدیده تکدی گری نیز افزایش پیدا کرد.

پدیده سربازان فراری همچنین باعث افزایش فرار از مدرسه و باز داشت های روزانه شد.

پناهجویان کرد عراقی

تلخ تر از این ها اما محروم کردن خانواده هایی که یکی از پسرانشان سرباز فراری بود از کوپن های ارزاق و معاینات پزشکی و دارو بود.

هزاران نفر از این خانواده ها پس از بازداشت به اردوگاه های نگهداری جمعی فرستاده شدند تا در شرایط بسیار سختی روزگار بگذرانند.

علاوه بر همه این رنج ها و به عنوان یکی از اتفاقات مرتبط با جنگ ایران و عراق، حدود دو سال پس از آغاز جنگ با ایران، اردوگاه های اجباری “قشتبه” در ۱۵ کیلومتری شهر اربیل و “دیانا” و “حریر” که در اطراف همین شهر بودند، به محاصره در آمدند و تعداد زیادی مرد و کودک پسر بالای ۱۲ سال به مناطق نامعلومی در جنوب عراق اعزام شدند.

پس از چند هفته از بازداشت این گروه خبرنگاری در یک کنفرانس خبری که از تلویزیون عراق پخش می شد از سرنوشت این افراد پرسید. صدام با خونسردی پاسخ داد: “آنها را به جهنم فرستادیم چون خود را به دشمن ایرانی و صهیونیستی فروخته بودند.”

زنان برای امرار معاش مجبور به خروج از خانه برای کار در شهرها شدند. پیاده روها در شهر اربیل مملو از زنانی بود که گاهی جوراب و گاهی کاردستی می فروختند.

اوضاع دانشجویان اما سخت تر بود. در سال ۱۹۸۶ هزاران دانشجو به خصوص دانشجویان دانشگاه صلاح الدین به دلیل امتناع از پیوستن به تشکیلات ارتش مردمی از دانشگاه اخراج شدند. بسیاری از این دانشجویان در کوه ها پنهان می شدند.

گاهی ثروتمندان در خفا به این خانواده ها کمک می کردند. بسیاری از آنها در نتیجه این فشار ها دچار سوء تغذیه می شدند زیرا که دولت عراق آنها را از هر گونه کمک و اعانه و کوپن های مواد غذایی و سوخت محروم کرده بود.

اوضاع آموزشی و فرهنگی از این هم بدتر بود. اساتید دانشگاه در کنار تدریس موظف به گذراندن دوره های آموزش نظامی بودند.

در حقیقت تمام کارکنان دولت موظف به گذرندن این آموزش های نظامی در آنچه ارتش مردمی نامیده می شد بودند.

اوضاع دانشجویان اما سخت تر بود. در سال ۱۹۸۶ هزاران دانشجو به خصوص دانشجویان دانشگاه صلاح الدین به دلیل امتناعشان در پیوستن به تشکیلات ارتش مردمی از دانشگاه اخراج شدند. بسیاری از این دانشجویان در کوه ها پنهان می شدند.

این تحولات باعث پایین آمدن شدید سطح علمی استادان دانشگاه و به طور کلی تعلیم و تربیت شد.

در زمینه فرهنگی سیاست عرب سازی مردم کرد با قدرت در جریان بود. در این راستا بسیاری از شهرها و روستا ها عرب سازی شد. به این منظور حقوق خاصی برای مردان عربی که همسر کرد اختیار می کردند در نظر گرفته شد.

در شهر کرکوک و برخی مناطق دیگر عرب ها امکان خرید و فروش ملک را داشتند در حالیکه همشهری های کرد آنان از این حق بی بهره بودند.

مردم کردی که حاضر به تغییر قومیت خود از کردی به عربی نبودند مجبور به ترک شهر خود و سکنی گزیدن در مناطق مرکز و جنوب عراق بودند بدون اینکه حتی اجازه بردن وسائل زندگی خود را داشته باشند.

اما بسیاری از آنان که به اجبار می پذیرفتند که عرب بشوند نیز باید شهر خود را ترک می کردند با این تفاوت که به آنها اجازه داده می شد که وسائل زندگی خود را با خود ببرند.

با پایان یافتن جنگ ایران و عراق جنگ کرد ها پایان نیافته بود. در این دوره سیاهی مطلق و غم بر کردستان عراق سایه افکنده بود.

در حقیقت پایان این جنگ فرصتی برای نظام صدام بود تا هر آنچه که تاکنون تخریب نشده بود را نابود کند.

عواقب آن دوره همچنان در حالات روحی هزاران خانواده مشهود است.

جنگ ایران و عراق در کردستان

منبع: سایت انشا باز

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا