انشا ازاد

انشا ازاد درباره تا راست تمام نشده دروغ نگو

انشا ازاد درباره تا راست تمام نشده دروغ نگو

       به نام خداوندی که راستگو است و راستگویی را دوست دارد.خداوندی که زیباس و زیبایی را دوست دارد. از بچگیمان همه ی ما این جمله را بخاطر داریم که بزرگترها میگفتند(همیشه راست بگو حتی اگر به ضررت باشد)بچه که بودیم راست می گفتیم ولی هرچه بزرگتر که شدیم دنیای ما به دروغ آلوده شد.تا جایی که در چشم های هم نگاه می کنیم و  راحت دروغ می گوییم.

اصلا برایمان مهم نیست که این دروغ ممکن است زندگی کسی را خراب کند یا دلی را بشکند.وقتی یکبار به دروغ گفتن عادت کنیم مجبور می شویم دفعات بعد دروغ های بزرگتری را بگویی  و آنقدر این روند ادامه پیدا می کند و ما کم کم خودمان را در باتلاق دروغ می بینیم، اگر راست بگوییم دیگر مجبور نیستیم برای مخفی کردن دروغ هایمان باز هم دروغ بگوییم .خیلی وقت ها شده است که بخاطر یک دروغ کوچک زندگی های زیادی نابود شده.

      همیشه باید راست بگوییم حتی اگر بدانیم بازنده ی بازی ما خواهیم بود.از نظر من زندگی یه بازی است که یک خط شروع دارد و یک خط پایان و در این مسیر پستی و بلندی های زیادی سر راهمان قرار می گیرد .وقتی بازی را شروع می کنیم بدون هیچ گناهی ولی وقتی هرچه شیب ها خطرناکتر می شود ما انسان ها به جای تلاش جا میزنیم  نمیدانم شاید در راه این مسابقه این نفس انسان است که او را در دام گناه می اندازد.

       خط پایان را دور می کند این بازی زندگی عین بازی های دیگر نیست که پایانش نزدیک باشد بلکه هرچه گناهانمان زیاد می شود بجای اینکه به خط پایان نزدیک شویم از ان دور و دورتر می شویم یکی از چیزهایی که مارا از خط پایان دور می کند دروغ است ما انسان ها باید از همان بچگی یاد بگیریم که در همه ی شرایط راست بگوییم.

انشا ازاد درباره تا راست تمام نشده دروغ نگو

مطالب پیشنهادی :  انشا ازاد با موضوع نابینا

منبع: سایت انشاء باز

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا