انشا آزاد با موضوع رفتگر
به نام خدایی که پاکیزه است و پاکیزگی را دوست می دارد.شب ها که همه ی ما در خواب نازمان هستیم او می اید تا کثیفی ها را از بین ببرد تا صبح جور دیگری شروع شود.نمی دانم ساعت 3 یا 4 به خیابان ها می ایند زمانی که حتی مگس هم پر نمیزند آنها می آیند تا دنیا را زیبا کنند انها خوب می دانند نمی توانند تاریکی و کثیفی قلب های ادم ها را پاک کنند اما می توانند کثیفی شهر را زیبا کنند تا انسان ها پاکیزگی را از آنها یاد بگیرند.
شاید این افراد کمتر دیده شوند ولی نقش نقش مهمی در سلامت و پاکیزگی بهداشت عمومی دارند به طوری که حتی اگر یک هفته نباشند ما از بوی بد اشغال ها و حجم نبوه زباله ها نمی توانیم بیرون بریم.فکر کنم تاحالا حدس زده باشید که چه کسانی را می گویم.آری رفتگرانی را می گویم که گاهی گمنام در سیاهی شب می آیند تا وقتی که صبح شود ما ازپاکیزگی لبخند بزنیم . گاهی وقت ها حتی نمی دانیم کی می آیند و کی میروند.
این قشر با اینکه خیلی قت ها گمنام می مانند اما با توان وجود کار می کنند.رفتگر یعنی سیاهی شب. یعنی انبوهی زباله یعنی روزهای پر از خستگی ولی چرا با اینکه می دانیم وقتی ما در شب کنار خانواده هایمان در خواب هستیم آنها می آیند باز هم زبالهل هایمان را از شیشه ی ماشین پرت می کنیم بیرون؟چرا به شب بیداری های آنها احترام نمی گذاریم؟
تا حالا شده فکر کنین اگر قرار باشد ساعت 4 صبح در کوچه و پس کوچه های این شهر با یک جاروی دسته بلند زمین را جارو زدن یعنی چه؟وقتی شیشه ی پنجره را باز کنیم فقط صدای خش خش جارو نشان از بودنشان است.کاش قدر می دانستیم کاش بجای اینکه شهرمان را کثیف کنیم به آنها کمک می کردیم تا باری از روی دوششان برداشته شود.
انشا آزاد با موضوع رفتگر
منبع: سایت انشاء باز
