تحقیق دانش اموزی

اجتهاد و مرجعیت دینی

اجتهاد و مرجعیت دینی

                 اجتهاد و مرجعیت دینی

مقدمه

از آنجایی كه اجتهاد، هدف علم اصول فقه و ثمره آن است؛ در میان شیعه و اهل سنّت، دارای پایگاه ویژه‌ای می‌باشد، همه مشكلات ناشی از بی‌قانونی، در پرتو شایستگی و كاردانی اجتهاد پویا، حل و فصل می‌گردند.

در این روزگار بر اساس اندیشه شیعه، به خاطر دوری از رهبران معصوم، راهی به سوی علم به احكام شریعت جز اجتهاد وجود ندارد؛و هیچ مرجع دیگری را جز مجتهد نمی‌توان سراغ داشت كه برای حوادث روزافزونی كه در جوامع بشری پدید می‌آیند، حكم و قانون جامعی ارائه كند. بنابراین، اجتهاد و مرجعیت دینی، از اعتقادات مهم شیعیان در عصر غیبت به حساب می‌آید و سرچشمه تحولات سیاسی و اجتماعی بسیاری در جامعه می‌گردد.

تعریف اجتهاد

اجتهاد از ریشه «جهد» به معنای منتهای كوشش است. و در اصطلاح فقیهان تعریف‌های فراوانی با اندك تفاوت ارائه شده است، مرحوم آخوند چنین تعریفی را تقریر كرده‌اند: «الاجتهاد هو استفراغ الوسع فی تحصیل الحجه علی الحكم الشرعی؛ اجتهاد به معنای بكارگیری توان و نیرو برای به دست آوردن دلیل و حجت بر احكام شرعی می‌باشد».

شهید مطهری می‌گوید: اجتهاد به طور سربسته به معنای صاحب‌نظر شدن در امر دین است، ولی صاحب‌نظر بودن و اعمال نظر كردن در امور دینی از نظر ما كه شیعه هستیم دو گونه است؛ مشروع و ممنوع… كه ممنوع آن است كه مجتهد حكمی را كه در كتاب و سنّت نیست با فكر خودش و رأی خودش وضع كند، این را در اصطلاح «اجتهاد به رأی» می‌گویند. این اجتهاد از نظر شیعه ممنوع است… و معنای صحیح اجتهاد یعنی به كار بردن تدبّر و تعقّل در فهم ادله شرعیه، كه البته احتیاج دارد به یك رشته علوم كه مقدمه شایستگی و استعداد تعقّل و تدبّر صحیح و عالمانه می‌باشند. و مرجع كسی است كه مردمان در مسائل شرعی و دینی و سیاسی خویش به او مراجعه می‌كنند.

تاریخچه اجتهاد و مرجعیت

اجتهاد صحیح یعنی انطباق اصول و قواعد كلی بر فروعات، از دیدگاه امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ امری ضروری و مورد اهتمام بوده است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «انما علینا القاء الاصول و علیكم اَن تفرعوا»؛ ما بیان اصول می‌نماییم و تفریع فروع از اصول و تطبیق آن برموارد برعهده شما است و یا امام باقر ـ علیه السّلام ـ به ابان بن تغلب فرمودند: «در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده كه من دوست دارم در میان شیعه كسانی مانند تو دیده شوند.»

بنابراین، اصل اجتهاد در عصر حضور امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ نیز وجود داشته است امّا به دلیل حضور معصوم نیاز كمتری به اعمال اجتهاد بوده است، ولی در عصر غیبت چنین نیازی به سرحد كمال خود رسید.

بزرگان و بنیان‌گذاران اجتهاد

قدیمی‌ترین بنیانگذاران اجتهاد در فقه شیعه، دو دانشمند عهد قدیم معروف به قدیمین، ‌یعنی ابن جنید اسكافی و ابن عقیل عمانی، بوده‌اند. سپس شیخ مفید به پا خاست و از عقاید آن دو بزرگوار در میان شاگردان خود، از جمله سیدمرتضی، ‌علم الهدی و شیخ طوسی به نیكی یاد كرد، این شیوه ادامه یافت تا نوبت به علامه حلی رسید و پس از او شهید اول و فقیه فاضل، شیخ علی، و نیز شهید دوم راه او را ادامه دادند. تا اجتهاد به عنوان ضرورتی در مسلك شیعه پایدار بماند و شكوفاتر گردد.

مقدمات اجتهاد

كسی كه می‌خواهد با مراجعه به قرآن و حدیث، احكام شریعت را از آنها استخراج كند باید دارای علومی به عنوان مقدمه اجتهاد باشد، از این رو، شناخت علوم عربی و ادبیات عرب، تفسیر، ‌علم كلام، علم اصول، فقه، منطق و فلسفه در حد لازم برای استنباط و شناخت حدیث و درایه و رجال، برای مجتهد امری لازم و ضروری است. البته شناخت اجماع، جستجو در فتاواهای فقهای پیشین و اطلاع از كلیات احكام شرعی و بلكه رد فروع بر اصول نیز می‌تواند در اجتهاد درست، مؤثر باشد.

اجتهاد پویا

از جمله، مسائلی كه سبب شكوفایی اندیشه شیعه می‌شود باز و بی‌مانع بودن فضای فكری و اجتهادی صحیح در میان اندیشمندان شیعه است و با دستاورد اجتهاد پویا و زنده و مبتنی بر منابع (قرآن، سنّت، عقل و اجماع) در هیچ یك از مسائل نو و جدید، توقفی ندارد و پاسخ قابل اطمینانی ارائه می‌كند و مشكلات را از سر راه مردم بر می‌دارد و در زمینه مسائل فردی و اجتماعی و سیاسی پاسخگو می‌باشد.

عوامل مؤثر در اجتهاد پویا

پویایی اجتهاد و فقه مرهون زمان و مكان و شخصیت فقیه صاحب مكتب است.

زمان: به عنوان تحولی كه در مقطعی از زمان رخ می‌دهد می‌تواند در فقه و اجتهاد تأثیرگذار باشد، توجه به مشكلات و تحولات در سیر تاریخی زمان، سبب گشته تا اجتهاد و فقه به قانونی پیش تاز و آینده‌نگر و جامع تبدیل شود و چنین سیر زمانی را به ترتیب در اجتهاد صدوقین، قدیمین،شیخین و پس از آنان ابن ادریس، و ابن زهره، محقق و علامه و سپس محقق اردبیلی، فیض و محقق سبزواری می‌توان یافت.

مكان و جهان‌بینی: بدون شك، محیط و جهان‌بینی و طرز تفكر مرجع دینی در فتواهایش تأثیر بسیاری می‌گذارد.

جایگاه مردمی مرجعیت

شیعیان با توجه به توصیه امامان و پیشوایان خویش در عصر غیبت تابع و پیرو مراجع و مجتهدان می‌باشند. در طول تاریخ نیز، اقتدار نهاد مرجعیت آشكار و نمایان است. تا آنجا كه فتوای مراجع نجف در دفاع از نهضت مشروطه و سرزنش محمدعلی شاه سرانجام باعث بركناری شاه شد.

بارزتر از این نمونه برای بیان جایگاه مرجعیت، تأثیر فتوای مرجع بزرگ، آیت الله میرزای شیرازی در تحریم استعمال توتون و تنباكو می‌باشد كه اعتراض عمومی بی‌نظیری را علیه حكومت ناصرالدین شاه قاجار به وجود آورد كه دامنه آن دربار شاه را نیز فراگرفت. سرانجام شاه به ناچار، با پرداخت غرامت به لغو این امتیاز تن داد.

ولی گویاترین نمونه برای دریافتن جایگاه مردمی مرجعیت، انقلاب اسلامی ایران است كه تحقق آن بدون رهبری مرجعیت امكان‌ناپذیر بود.

با سخنرانی حضرت امام خمینی ـ‌ قدس سره ـ بر علیه قانون «كاپیتولاسیون» حكومت، ایشان را تبعید كرد، پیامد آن اعتصاب و تظاهرات وسیع مردم شد.

افزون بر این، توهین روزنامه اطلاعات در سال 56 به مرجع شیعیان (حضرت امام) موجب شدید شدن موج انقلاب و گسترش پی در پی اعتراضات مردمی شد.

بنابراین، كسانی چون حضرت امام (ره) برای مرجعیت ولایت در اموری قضایی، فتوا، و بلكه فراتر از این ولایت همه جانبه معتقد هستند و با دلایل عقلی و نقلی، چنین اختیاراتی را برای فقیهان از سوی معصومان ـ علیهم السّلام ـ اثبات می‌كنندو با چنین رویكردی به تشكیل حكومت اسلامی اقدام نمودند.

جایگاه اجتهاد در قانون اساسی

اجتهاد در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دارای ارزش و مرتبه‌ای بس والا و بلند است، در اصل دوم قانون اساسی پایه‌های نظام جمهوری اسلامی را بر می‌شمارد و یكی از این پایه‌ها را چنین معرفی می‌كند:

«جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به… كرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا كه از راه: الف) اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس كتاب و سنّت معصومین ـ علیهم السّلام ـ … قسط وعدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می‌كند.»

و در اصل پنجم همین قانون، در شرایط رهبری می‌گوید: در عصر غیبت امام زمان ـ علیه السّلام ـ ولایت امر و امامت امت برعهده فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است.

بنابراین، با توجه به جایگاه اجتهاد در رهبری و برخی از مناصب دیگر نظام، همچون اجتهاد فقهای شورای نگهبان و قوه قضائیه، اجتهاد نقش مهم و اساسی در زیربنای جمهوریت و اسلامیت قانون اساسی ایران دارد.

ضرورت اجتهاد در عصر حاضر

امروز فقه شیعی با انبوهی از مشكلات، سؤال‌های جدید و نوظهور و بی‌سابقه حقوقی، اقتصادی، قضایی، پزشكی، سیاسی و … روبرو است، همه وظایف و شئون زندگی مردمان در حیطه فقه جای می‌گیرد و هزاران پرسش كه پاسخ مناسب می‌خواهند. بنابراین دائره اجتهاد به وسعت همه زمینه‌های زندگی بشری است. و انجام چنین كاری از عهده كارهای فردی خارج است. محقق قمی در این زمینه می‌فرماید:

«چنین كاری به طور معمول محال است، هیچ پژوهشگری نمی‌تواند در مورد همه احكام و مسائل فقهی اجتهاد كند و برای هیچ كس كشیدن این بار سنگین امكان ندارد. این كار، محال عادی، بلكه محال عقلی است، زیرا مسائل فقهی نامتناهی هستند.»

بر اساس چنین گستردگی و لزوم پاسخگوئی به همه مسائل زندگی مردم و پرسشهای عصر حاضر، عمل به پیشنهاد تخصصی شدن توسط حاج شیخ عبدالكریم یزدی و پیرو آن شهید مطهری، ‌امری لازم و ضروری است. و اكنون حوزه علمیه به سوی تخصصی شدن و به وجود آمدن رشته‌های تخصصی در فقاهت پیش می‌رود.

اصل اجتهاد در اسلام       

         اقبال لاهوری میگوید: ” اجتهاد قوه محرکه اسلام است ” این سخن، سخن درستی است اما عمده خاصیت ” اجتهاد پذیری ” اسلام است، اگر چیز دیگری بجای اسلام بگذاریم می بینیم کار اجتهاد چه قدر دشوار است بلکه راه آن بسته است. عمده این است که در ساختمان این دین عجیب آسمانی چه رمزهائی بکار رفته است که اینگونه به آن خاصیت هماهنگی با پیشرفت تمدن داده است.

بوعلی در شفا نیز ضرورت ” اجتهاد ” را روی همین اصل بیان میکند و میگوید: چون اوضاع زمان متغیر است و پیوسته مسائل جدیدی پیش می آید: از طرف دیگر اصول کلی اسلامی ثابت و لایتغیر است، ضرورت دارد در همه عصرها و زمانها افرادی باشند که با معرفت و خبرویت کامل در مسائل اسلامی و با توجه به مسائل نوی که در هر عصر پدید می آیند پاسخگوی احتیاجات مسلمین بوده باشند.

در متمم قانون اساسی ایران نیز چنین پیش بینی شده است که در هر عصری هیئتی از مجتهدین که کمتر از پنج نفر نباشند و ” مطلع از مقتضیات زمان ” هم باشند بر قوانین مصوبه نظارت نمایند. منظور نویسندگان این ماده این بوده است که همواره افرادی که نه ” جامد ” باشند و نه ” جاهل ” نه مخالف با پیشرفتهای زمان باشند و نه تابع و مقلد دیگران بر قوانین مملکتی نظارت نمایند.

نکته ای که لازم است تذکر دهم این است که ” اجتهاد ” به مفهوم واقعی کلمه، یعنی تخصص و کارشناسی فنی در مسائل اسلامی، چیزی نیست که هر ” از مکتب گریخته ای ” به بهانه اینکه چند صباحی در یکی از حوزه های علمیه به سر برده است بتواند ادعا کند. قطعا برای تخصص در مسائل اسلامی و صلاحیت اظهار نظر یک عمر اگر کم نباشد زیاد نیست. آن هم به شرط اینکه شخص از ذوق و استعداد نیرومندی برخوردار و توفیقات الهی شامل حالش بوده باشد. گذشته از تخصص و اجتهاد، افرادی می توانند مرجع رأی و نظر شناخته شوند که از حداکثر تقوا و خداشناسی و خداترسی بهره مند بوده باشند، تاریخ اسلام افرادی را نشان می دهد که با همه صلاحیت علمی و اخلاقی، هنگامی که می خواسته اند اظهارنظری بکنند مانند بید بر خود میلرزیده اند.

آفات علم ناقص

مولوی شعرهایی دارد راجع به ” نیم ها ” که من خیلی اوقات فکر کرده ام مقاله ای تحت عنوان ” نیم ها ” بنویسم که خیلی چیزها وجود ناقصش خطرش بیشتر از عدم محض است.

می گویند غزالی راجع به علم این حرف را زده و گفته است: ” هر چیزی وجود ناقصش به از عدم محض است، مگر علم که وجود ناقصش بدتر از عدم محض است ” و این ریشه اش هم معلوم است، آدمی که هیچ عالم نیست، چون می داند عالم نیست لااقل در مقابل عالم تسلیم است، مثل کسی که طبیب نیست و می داند که طبیب نیست، دیگر لااقل در مقابل طبیب تسلیم است و در نتیجه از وجود طبیب بهره می برد، ولی نیمچه طبیب چون خودش را طبیب می داند تسلیم یک طبیب نیست، می خواهد از همان علم ناقصش استفاده کند، در نتیجه بجای سود، زیان می برد.

از همین جا بروید سراغ نیمچه مجتهدها و نیم روشنفکرها و نیم های دیگر، اینهایی که یک چیزکی می دانند. گفت:

قل للذی یدعی فی العلم فلسفة *** حفظت شیئا و غابت عنک اشیاء

ترجمه: به آنکه ادعای فهم و دانش می کند بگو: چیزی می دانی ولی خیلی چیزها را نمی دانی.

چیزکی می دانند و چیزها نمی دانند، اتفاقا اینها خطرشان بیشتر است، چهار تا شعار می شنوند، بدون اینکه متعمق بشوند و درست فکر کنند و دریابند، این چهار تا شعار می بینید که اینها را از جا حرکت می دهد.

معنای اجتهاد و اقسام آن از نظر شیعه       

         مسأله اجتهاد و تقلید، این روزها مسأله روز است. بسیاری اشخاص این روزها می پرسند و یا با خود فکر می کنند که اجتهاد در اسلام چه صیغه ای است و از کجای اسلام در آمده است؟ چرا باید تقلید کرد؟ شرایط اجتهاد چیست؟ وظایف مجتهد چیست؟ وظایف مقلد چیست؟

اجتهاد به طور سربسته به معنای صاحبنظر شدن در امر دین است، ولی صاحب نظر بودن و اعمال نظر کردن در امور دینی از نظر ما که شیعه هستیم دو جور است: مشروع و ممنوع، همان طوری که تقلید نیز بر دو قسم است:

مشروع و ممنوع.

اجتهاد ممنوع و مردود از نظر شیعه یعنی رأی و قیاس که در قدیم به نام اجتهاد نامیده می شده، خواه آنرا یک منبع تشریع و تقنین مستقل بشماریم، و یا آنرا وسیله استنباط و استخراج حکم واقعی قرار دهیم. ولی اجتهاد مشروع عبارت است از به کار بردن کوشش و جهد بر مبنای تخصص فنی.

اینکه گفته می شود اجتهاد در اسلام چه صیغه ای است؟ و از چه مقوله ای است؟ و چه محلی از اعراب دارد؟ باید گفت اجتهاد به معنائی که امروز می گویند یعنی اهلیت و تخصص فنی. بدیهی است کسی که می خواهد به قرآن کریم و حدیث مراجعه کند، باید تفسیر قرآن و معانی آیات و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آنرا بداند، حدیث معتبر را از حدیث غیر معتبر تمیز دهد، به علاوه روی قواعد عقلائی صحیح، تعارضها را در احادیث تا حدی که ممکن است حل کند، موارد اجماعی و متفق علیه مذهب را تمیز دهند.

در خود آیات قرآن و همچنین در احادیث، یک سلسله قواعد کلی ذکر شده و استفاده و اعمال آن قواعد مانند همه قواعد دیگر در همه علوم تمرین و ممارست لازم دارد. باید مثل صنعتگر ماهری که بداند از مجموع موادی که جلویش ریخته است چه ماده ای را انتخاب کند، مهارت و استعداد داشته باشد. مخصوصا در احادیث، جعل و وضع زیاد است، صحیح و سقیم بهم آمیخته است. باید قدرت تشخیص صحیح از سقیم در او باشد. به هر حال آنقدر معلومات مقدماتی باید داشته باشد که واقعا اهلیت و صلاحیت و تخصص فنی داشته باشد.

فرهنگ اجتهاد در شیعه

برای اینکه به درکی مناسب از نظام حکومت اسلامی و تئوری ولایت فقیه در شیعه دست یابیم لازم است نگاهی هر چند اجمالی به جایگاه اجتهاد در تفکر شیعی داشته باشیم. «اجتهاد به طور سر بسته به معناى صاحبنظر شدن در امر دین است، ولى صاحب نظر بودن و اعمال نظر کردن در امور دینى از نظر ما که شیعه هستیم دو جور است: مشروع و ممنوع، همان‏طورى که تقلید نیز بر دو قسم است: مشروع و ممنوع.»(مطهری، ص96)

اما اجتهادى که از نظر ما ممنوع است به معناى تقنین و تشریع قانون است، یعنى مجتهد حکمى را که در کتاب و سنت نیست، با فکر خودش و رأى خودش وضع کند. این را در اصطلاح ” اجتهاد رأى ” مى‏گویند. کلمه اجتهاد تا قرن پنجم به همین معناى بالخصوص یعنى به معناى قیاس و اجتهاد رأى که از نظر شیعه اجتهاد ممنوع است استعمال مى‏شد. اما بعد از آن به معناى مطلق جهد و کوشش براى به دست آوردن حکم شرعى به کار برده شد که با این تعبیر بیان مى‏گردد: استفراغ الوسع فى طلب الحکم الشرعى. به حسب این تعریف معناى اجتهاد به کار بردن منتهاى کوشش در استنباط حکم شرعى از روى ادله معتبره شرعیه است، اما اینکه ادله شرعیه معتبره چیست؟ آیا قیاس و استحسان و غیره نیز از ادله شرعیه هست یا نیست؟ مطلب دیگرى است. از اینوقت علماى شیعه نیز این کلمه را پذیرفتند، زیرا اجتهاد را به این معنى آنها قبول داشتند. این اجتهاد، اجتهاد مشروع است.(مطهری، 100)

حال این اجتهاد تشخیص ربط موضوع به حکم صادر شده در اسلام است. بطور مثال حکم ثابت در دین است که بازی کردن با ابزار قمار حرام است. حال موضوع مورد نظر ما شطرنج می باشد، شطرنج در زمان معصوم جزء ابزار قمار بوده است آیا در زمان حاضر نیز شطرنج جزء ابزار قمار است؟ در اینجا مجتهد با احاطه کامل به منابع اسلامی و فحص و جستجوی از موضوع مورد سوال، به فتوا دست می زند.

در فرهنگ تشیع باب اجتهاد مفتوح است امّا وقتى کسانى نباشند که از این باب عبور کنند و استفاده برند و فاتحانى نباشند که از این فرصت بزرگ در تشیع استفاده برند، مفتوح بودن باب اجتهاد دردى را از جامعه‌ى دینى درمان نخواهد کرد؛ به خصوص که در تمام دهه‌هاى اخیر از مشروطه تا امروز، بارها تجربه کردیم که هر وقت و هر جا که حوزه به قدر کافى اجتهاد نکرده، زمینه و بستر ابتدایى براى فرهنگ ضد اجتهاد و فرهنگ انسداد باب اجتهاد و بلافاصله فرهنگ التقاط و جریانات انحرافى در این بستر رشد کرده است.

به تعبیرى که امروزه شناخته‌تر است، فرهنگ اجتهاد شیعى بین دو تیغه‌ى قیچى در معرض فشار و خطر بوده و هست که امروزه یکى از آن تیغه‌ها، سکولاریسم است و دیگرى طالبانیسم. اگر راه میانه و درستى از میان این دو درّه پیدا نکنیم و از بین این دو نتوانیم به سلامت عبور کنیم و کشتى انقلاب و نظام دینى را در دهه‌ى سوّم انقلاب و هزاره‌ى سوّم میلاد نتوانیم عبور دهیم، بسیارى از مظالم در ذمه‌ى ما خواهد بود و در برابر فداکارى‌هاى بزرگى که علما و فقها و مجاهدان بزرگ اسلام و تشیع در هزاره‌ى گذشته به ثمر رسانده‌اند، مدیون خواهیم بود.

اگر بدانیم که بدعت عبارت است از «اخراج ما کان الدین، من الدین و ادخال ما لم یکن من الدین فى الدین»، می‌بینیم در بسیارى از سیاست گذارى‌هایى که صورت گرفته و می‌گیرد، گاهى به طور ناخواسته و ناخودآگاه درگیر انواع و اقسام بدعت‌ها و تحجرها می‌شویم. با این که نزدیک به سی سال از انقلاب می‌گذرد، ممکن است هنوز بعضى از بدیهیات و ضروریات فرهنگ دینى، در باب حکومت و نظام سیاسى، نه در افکار عمومى درست تبیین شده باشد و نه در نظام‌هاى مستقر در حکومت، به سامان رسیده باشد. به ویژه که یک عده‌اى هم به طور علنى، مبارزه با آن‌ها را شروع کرده‌اند.

اجمالا باید توجه داشته باشیم نه این که ما بر اساس اضطرار و اکل میته می‌توانیم در این دوران جامعه‌سازى کنیم، بلکه باید فراتر از آن اندیشید و علاج کرد. باید بدانیم که ممکن است اگر اجتهاد نکنیم، چه مقدار دچار پراگماتیسم و عمل زدگى می‌شویم و چه قدر ناخواسته دچار توصیه‌هاى الحادى در نحوه‌ى حکومت خواهیم شد.

کسانى با عنوان روشنفکرى و قرائت نو از دین، به جنگ حجیّتِ الفاظ دین آمده‌اند و کسانى به نام مخالفت با تأویل و انحراف، دعوت به جمود بر الفاظ کرده‌اند. ما چگونه می‌توانیم بدون این که در الفاظ دین جمود داشته باشیم، آن‌ها را حجّت بدانیم و به اقتضاى آن‌ها عمل کنیم و چگونه می‌توان اصول گرایى را در نحوه‌ى حکومت و جامعه پردازى، با تحجّر اشتباه نگرفت و اجتهاد را با بدعت؛ یعنى کسانى به نام اجتهاد بدعت نکنند و کسانى به نام اصول گرایى باب اجتهاد را نبندند و برعکس. این‌ها مسیرهایى است که باید طى شود.

البته در حال حاضر حوزه های علمیه، پس از انقلاب به تولید احکام حکومتی و اجتماعی بطور خاص پرداخته و خلأ موجود را برطرف می کند. حکومت سالیان درازی در دست اهل سنت بوده است (عباسیان و عثمانی ها)و ایشان به مبانی فقهی آن پرداخته اند اما شیعیان از این بابت محروم بوده و بطور جدی حکومت بعد از انقلاب اسلامی ایران سبب شکوفایی حوزه های علمیه در تولید فقه حکومت شده است. لذا وجود برخی کاستی ها و خطاها در تصمیم گیریهای حکومتی امری اجتناب ناپذیر و شاید در تکمیل فرآیند دستیابی به اجتهاد صحیح لازم بوده است. در هر صورت پشتیبان یک نظام حکومتی تئوری آن است که در جمهوری اسلامی ایران بر محوریت ولایت فقیه می چرخد و در نوشته های بعدی به ابعاد وجودی آن خواهیم پرداخت.

فلسفه اجتهاد در شیعه چیست؟

پاسخ اجمالی

در شریعت اسلام، واجبات و محرماتی وجود دارد که خدای حکیم، آن ها را برای سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع کرده است و اگر انسان آنها را اطاعت نکند، نه به سعادت مطلوب می رسد و نه از عذاب سرپیچی از آنها در امان می ماند.

برای شناخت احکام شرعی، آگاهی های فراوانی – از جمله: فهم آیات و روایات، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح، کیفیت ترکیب و جمع روایات و آیات و ده ها مساله دیگر لازم است که آموختن آنها، نیازمند سال ها تلاش جدی است.

در زمان غیبت و عدم حضور امام معصوم (ع) با توجه به نیازمندی های مسلمانان به احکام شرعی و گستردگی زیاد آن، و با توجه به این که همه افراد توان و فرصت فراگیری و استنباط احکام را ندارند از این رو عده ای باید با جد و جهد و کوشش فراوان به مقام بلند اجتهاد نائل شده تا بتوانند احکام الاهی را از قرآن و سنت استخراج کنند و در دسترس سایرین که در این امر مقلد هستند قرار دهند همان طور که در سایر رشته های تخصصی نیز همین طور است که عده ای ویژه برای فراگیری آن علم و تخصص سعی و تلاش می نمایند و با نائل شدن به آن درجه علمی بقیه در آن مسئله به آنان مراجعه می کنند.

پاسخ تفصیلی

اجتهاد در لغت به معنای نهایت سعی و تلاش در کاری است ، اما در اصطلاح فقه، عبارت است از: به کار بردن توانایی های علمی و تلاش و کوشش فکری برای استنباط احکام شرعی از منابع آن (قرآن، سنت، عقل و اجماع). اجتهاد به این معنا، کار بسیار مهم و مقدسی است که خداوند در قرآن مجید آن را بر گروهی از مسلمانان واجب کرده است و می­فرماید: “مه مؤمنان نمی­توانند (برای جهاد و جنگ در راه خدا) به سفر بروند، و باید گروهی از مؤمنان سفر کرده تا در دین خدا تفقّه کنند و چون بازگشتند، مردم خود را هشدار دهند، باشد که (از زشتکاری) حذر کنند”.

شهید مطهری ره در این باره می گوید: اجتهاد به معنای صحیح و منطقی، به کار بردن تدبر و تعقل در فهم ادله شرعی است؛ یعنی اهلیت و تخصص فنی. بدیهی است کسی که بخواهد به قرآن و حدیث مراجعه کند و از آن احکام الاهی را استخراج کند باید تفسیر قرآن و معانی آیات و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را بداند، حدیث معتبر را از حدیث غیر معتبر تمییز دهد؛ به علاوه روی قواعد عقلائی صحیح، تعارضها را در احادیث تا حدی که ممکن است حل کند موارد اجماعی و متفق علیه مذهب را تمییز دهد در خود آیات قرآن و هم چنین در احادیث یک سلسله قواعد کلی ذکر شده و استفاده و اعمال آن قواعد مانند همه قواعد دیگر در همه علوم تمرین و ممارست لازم دارد باید مثل صنعتگر ماهری که بداند از مجموع موادی که جلویش ریخته است چه ماده ای را انتخاب کند مهارت و استعداد داشته باشد باید قدرت تشخیص صحیح از سقیم در او باشد به هر حال آن قدر معلومات باید داشته باشد که اهلیت و صلاحیت و تخصص فنی آن کار را پیدا کند.

به بیانی دیگر؛ در شریعت اسلام، واجبات و محرماتی وجود دارد که خدای حکیم، آن ها را برای سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع کرده است و اگر انسان آنها را اطاعت نکند، نه به سعادت مطلوب می رسد و نه از عذاب سرپیچی از آنها در امان می ماند.

برای شناخت احکام شرعی، آگاهی های فراوانی – از جمله: فهم آیات و روایات، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح، کیفیت ترکیب و جمع روایات و آیات و ده ها مساله دیگر لازم است که آموختن آنها، نیازمند سال ها تلاش جدی است.

مراد از “تقلید”، مراجعه غیر متخصّص، در یک امر تخصّصى، به متخصص آن مى باشد. و مهمترین دلیل بر لزوم تقلید در مسایل دینى، همین نکته عقلایى است که انسان غیر متخصّص باید در مسایل تخصّصى به متخصّص آن مراجعه نماید.  و مجتهد همان متخصص در امر مسائل دینی است و در واقع فلسفه نیاز ما به مرجع تقلید و مجتهد همان فلسفه نیاز ما به انسان متخصص است که کسی نمی تواند به بهانه های واهی به سراغش نرود.

از این رو در پاسخ به آنچه در سؤال آمد باید گفت:  اجتهاد گسترده ای که هم اکنون در حوزه های علمیه شیعه رواج دارد سابقه ای دیرینه از زمان معصومین (ع) دارد. قبل از آن، مسائل مستقیما از امام معصوم (ع) سؤال می شده است و ائمه (ع) در مقام تبیین مسائل شرعى به عنوان امام، بیان اصول و قواعد کلى را وظیفه خود مى‏دانستند و در پاسخ به سؤال اصحاب، چگونگى استنباط احکام فرعى از اصول کلى را آموزش مى‏دادند.

اما در زمان غیبت و عدم حضور امام معصوم (ع) با توجه به نیازمندی های مسلمانان به احکام شرعی و گستردگی زیاد آن، و با توجه به این که همه افراد توان و فرصت فراگیری و استنباط احکام را ندارند از این رو عده ای باید با جد و جهد و کوشش فراوان به مقام بلند اجتهاد نائل شده تا بتوانند احکام الاهی را از قرآن و سنت استخراج کنند و در دسترس سایرین که در این امر مقلد هستند قرار دهند همان طور که در سایر رشته های تخصصی نیز همین طور است که عده ای ویژه برای فراگیری آن علم و تخصص سعی و تلاش می نمایند و با نائل شدن به آن درجه علمی بقیه در آن مسئله به آنان مراجعه می کنند.

اجتهاد و مرجعیت دینی اجتهاد و مرجعیت دینی اجتهاد و مرجعیت دینی اجتهاد و مرجعیت دینی اجتهاد و مرجعیت دینی اجتهاد و مرجعیت دینی اجتهاد و مرجعیت دینی اجتهاد و مرجعیت دینی اجتهاد و مرجعیت دینی اجتهاد و مرجعیت دینی

منبع: سایت انشاء باز

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا